نام کتاب : حكمت نامه عيسى بن مريم نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 165
جوابش را نداد تا چند بار صدا زد، و چون صداى او را شنيدم، با قيافه ناشناس رفتم و مثل هميشه به او نوايى دادم.
عيسى عليه السلام به او فرمود: «از جاى خود كنار برو».
چون كنار رفت، زير جامه او مارى به اندازه تنه يك درخت خرما بود و دُم خود را در دهانش داشت! عيسى عليه السلام فرمود: «به سبب آن كارى كه كردى، خداوند، اين بلا را از تو گردانْد».
258. عدّة الداعى: آوردهاند كه: عيسى عليه السلام با ياران خود نشسته بود كه مردى بر او گذشت.
عيسى عليه السلام فرمود: «اين، مرد مرده است يا مىميرد».
طولى نكشيد كه با پشتهاى هيزم بر پشت برگشت. ياران گفتند: اى روح خدا! تو به ما خبر دادى كه اين مرد مىميرد، در حالى كه او را زنده مىبينيم!
عيسى عليه السلام به آن مرد فرمود: «پشته هيزمت را بر زمين بگذار». پشته را بر زمين گذاشت و آن را باز كرد. ديدند در ميان آن، مارى است كه سنگى در دهان دارد.
عيسى عليه السلام به آن مرد فرمود: «امروز چه كار خيرى كردى؟».
گفت: اى روح و كلمه خدا! من دو قرص نان با خود داشتم. گدايى بر من گذشت و من يكى را به او دادم.
4/ 40 امر به معروف و نهى از منكر
259. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عيسى بن مريم عليه السلام فرمود: «... «خداوند، شب را براى سه كار آفريد و روز را براى هفت كار. هر كه شب و روز بر او بگذرد و او در كارى جز اينها باشد، روز رستاخيز، شب و روز با او به دشمنى برمى خيزند... خدا روز را آفريد تا در آن، نماز واجب را كه از آن بازخواست و برايش حسابرسى مىشوى، به جا آورى، و به پدر و مادرت نيكى كنى و در طلب معاش روزانهات بكوشى، و در آن، به دوستان خداوند متعال سركشى كنى تا كه خداوند، شما را مشمول رحمت خويش گرداند، و در آن، جنازهاى را تشييع كنيد تا آمرزيده بازگرديد، و امر به معروف و نهى از منكر كنيد كه آن، قلّه ايمان
نام کتاب : حكمت نامه عيسى بن مريم نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 165