در اين حال است كه عقل به طور كامل، زنده مىگردد[5]
و اداره انسان را به دست مىگيرد و از آن پس، زمينهاى براى انجام دادن كارهاى ناشايست، در وجود انسان، باقى نمىمانَد. در نتيجه، حكمت، با عصمت، همراه مىگردد[6]
و در نهايت، همه ويژگىهاى حكيم و عالِم حقيقى، براى آدمى حاصل مىگردد و در بالاترين مراتب علم و حكمت، به والاترين درجات خودشناسى، خداشناسى، امامت و رهبرى دست مىيابد.
سرآمد حكيمان
پيامبران الهى، سرآمد حكيمانى هستند كه به قلّههاى حكمت علمى، عملى و حقيقى دست يافتهاند، و از جانب خداوند سبحان، مأمور آموختن علم و حكمت به جامعه بشر شدهاند.
[1]. حلية الأولياء: ج 2 ص 386، مسند الشهاب: ج 1 ص 59 ح 41.
[2]. اشاره است به روايتى از امام صادق عليه السلام:« الحكمة ضدّ الهوى؛ حكمت، ضدّ هوس است»( الخصال: ص 591 ح 13).
[3]. اشاره است به حديثى از امام على عليه السلام:« كلّما قويت الحكمة ضعفت الشهوة؛ هر گاه حكمت نيرومندگردد، خواستههاى نفسانى ضعيف مىشوند»( غرر الحكم: ح 7205).
[4]. اشاره است به حديثى از امام على عليه السلام در وصف مؤمن:« ميتة شهوته؛ خواستههاى نفسش مُردهاند»( نهجالبلاغة: خطبه 193).
[5]. اشاره است به حديثى از امام على عليه السلام در وصف سالك إلى اللَّه:« قد أحيا عقلَه وأمات نفسَه؛ خِردش رازنده كرده و نفسش را ميرانده است»( عيون الحكم والمواعظ: ص 366).
[6]. ر. ك: دانشنامه عقايد اسلامى: ج 2 ص 381( معرفتشناسى/ بخش پنجم/ فصل سوم: آثار حكمت/ عصمت).
نام کتاب : حكمت نامه عيسى بن مريم نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 11