نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 21
آنها را همچون منبعى در مطالعات تاريخى- انتقادى جديد به كار گرفت؟ چه روشهايى ما را قادر مىسازند احاديث صحيح را از روايات تحريف شده و مجعولات متأخّر بازشناسيم؟ درست است كه اين پرسشها به هم مرتبطاند، امّا به منظور ايضاح بيشتر، در اينجا به طور جداگانه به موضوعات مختلف خواهيم پرداخت.
2. 1. خاستگاه و ارزش تاريخى
تا چه اندازه مىتوان حديث را به مثابه منبعى تاريخى به كار گرفت؟ نظر ميور معرّف ديدگاه متداول در ميان نخستين حديثپژوهان غربى است.
حديث را جز با احتياط فراوان و نقادى بسيار دقيق نمىتوان پذيرفت؛ ... هيچ خبر مهمى را صرفاً نبايد به دليل وجود يك روايت، اثبات شده انگاشت مگر آنكه برخى از ديگر شواهد احتمالى، قياسى يا جانبى به نفع آن وجود داشته باشد ....[1] [مورّخ] بايد در برابر جانبدارىهاى گمراه كننده [در روايات] موضع سرسختانهاى اتخاذ كند ... و هر آنچه نشانى از آن جانبدارىها دارد، رد كند. آنگاه در آنچه باقى ميماند، مطالب فراوان و قابل اعتمادى براى سيرهنگارى پيامبر خواهد يافت.[2]
در اواخر قرن نوزدهم اين ديدگاه انتقادى و در عين حال خوشبينانه، راه را براى شكاكيتى بزرگتر باز كرد. محقّقانى كه عمدتا به پژوهش در روايات فقهى مىپرداختند، وثاقت حديث را به گونه افراطىترى زير سؤال بردند و در نتيجه ديدگاههاى جديدى در باب خاستگاهها و سير تطور حديث مطرح شد.
گلدتسيهر نيز در پژوهش جامعى كه در سال 1890 با عنوان «سير تطور حديث» (
Uberdie Entwickelung des Hadith
) منتشر كرد، بر اين نكته صحّه مىگذاشت كه نقل اخبار درباره پيامبر در دوران حيات وى آغاز شده بود و صحابه بدنه اصلى