نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 175
احمد بن حنبل كه مجموعهاى چند جلدى از حديث را در قالب مسند گرد آورده بود، از اهمّيّت نگارش در حيطه كار خود نيك آگاه بود. نقل است كه وقتى يكى از شاگردانش به او گفت «اگر علم (يعنى حديث) كتابت نشده بود، از ميان رفته بود»، پاسخ داد. «بلى، واقعاً اگر كتابتى از احاديث نبود، آنگاه ما (محدّثان) چه كاره بودهايم»؟[1]
تراجم نويسانِ يحيى بن مَعين، وى را به سبب نگارش و بر جا نهادن «كتابهاى» كثير ستودهاند.[2]] 221] در واقع منابع رجالى او را محدثى دانستهاند كه بيشترين تعداد احاديث را در زمان خودش نگاشته است.[3]
مىبينيم اين حكم كه حديث را بايد على العموم از حفظ روايت كرد، در بغداد لغو مىشود، همان گونه كه در ديگر مراكز غير عراقى پيش از اين كنار گذاشته شده بود. چنين تحولى كاملًا طبيعى بود، گويى به هر اندازه كه حجم مطالب مورد رجوع عالمان زياد مىشود، فراگيرى و استفاده از آنها با تكيه صرف بر حافظه ناممكن بود. اگرچه اين احاديث در محافل متعدد و دور از هم منتشر شده بود، به همان اندازه عالمان از بروز اشتباهات پرهيز و ابا داشتند؟
دوم
تا اينجا اين پرسش بسيار مهم را به كلى ناديده گرفتيم كه چرا در يهوديت و اسلام، مردم- دستكم نظرا- در چنين دوره طولانى قائل بودند كه نقل شفاهى احاديث ضرورت دارد. پاسخ اين پرسش ما را به عقب، يعنى همان نقطه شروع بحثمان باز مىگرداند.
شك نداريم كه قرنها بر اساس ديدگاه رايج و حاكم در يهوديت، تنها كتاب مقدس مقدر بوده است كه نوشته شود، و ميشنا و تلمود بايست به صورت سنّتى شفاهى همراه آن مورد استفاده قرار مىگرفتند. در بسيارى روايات اسلامى- چه