در اوايل مشروطيت، حادثه تلخى صورت گرفت كه تلخىِ آن تا ابد در تاريخ ايران باقى مىمانَد. ستارخان و باقرخان مشهور به سردار ملى و سالار ملى در تبريز قيام كردند. بار سنگينِ انقلاب مشروطيت را بر دوش كشيدند تا با تلاشها، درگيرىها، جنگها و خونريزىهاى فراوان، انقلاب مشروطيت پيروز شد.
پس از پيروزى انقلاب مشروطيت، سردار ملى و سالار ملى كنار گذاشته شدند.
آنها در فشار و تنگناى شديد قرار گرفتند و سرانجام از شدتِ فشار اقتصادى در كوچههاى تهران با تكدّى زندگى كردند و مُردند.
اين برخورد با سرداران مشروطه، تاريخِ انقلاب مشروطيتِ ايران را سياه كرده است.
تجليلى كه در عرضِ يكى دو روز گذشته از مرحوم شهيد تندگويان رحمه الله صورت گرفت، چقدر زيبا و عالى و بموقع و مناسب بود.
خلاصهاى از زندگى ايشان از دوران كودكى، خدمات اجتماعى و دوره اسارتِ ايشان عرضه شد. اين تجليل، بسيار خوب و شايسته بود.
البته شهيد تندگويان، مقام بسيار بالايى دارد؛ اما ما نبايد تنها شهدا را تجليل و احترام كنيم، بلكه بايد همچنين تمام افرادى را كه در اين انقلابْ سهيم بودهاند و هنوز زنده هستند، مورد قدردانى و تشكر قرار دهيم و مواظب باشيم كه مبادا كنار گذاشته شوند.
پس به طور خلاصه از نظر من، سه عامل موجبِ كاهش احساسات و شور و اشتياق مردم نسبت به انقلاب مىشوند. عامل اول، گذشتِ زمان است. عامل دوم، عملكرد نامناسبِ ما و انجام دادنِ كارهايى است كه با روح انقلابْ سازگار نيست. عامل سوم، عدم قدردانى و ناسپاسى نسبت به كسانى است كه با جان و مال خود در راه انقلاب سرمايهگذارى كردهاند.
از طرف ديگر، اقدامات فرهنگىِ مناسب مانند نمايشنامهها، نمايشگاههاى عكس، پوستر و ساير فعاليتهاى رسانههاى عمومى، براى خنثى كردن عواملى كه با روح و فرهنگ انقلاب، ناسازگار و مخالف است، بسيار مؤثر مىباشد و مىتواند چهره انقلاب را غبار روبى نمايد و مىتواند همان روح و نشاط و تازگى و طراوتِ اوليه را به انقلاب بدهد، تا انقلاب دوباره جان بگيرد و پيام خود را به جهان برساند. (تكبير نمازگزاران)
اميدوارم انشاءالله اين عرايضِ من، در نظر مباركِ آقايانى كه آن را شنيدند، باقى بمانَد و به آنهايى كه عمل كردنى است، عمل كنيم تا ما هم به سهم خودمان، وظايفمان را انجام داده باشيم.