زيرا هر انسانى كه در يك كشور زندگى مىكند، بايد در پناه امنيت باشد و جان و مال و شغل و حيثيتشْ امنيت داشته باشد.
بنا بر اين بايد از همه چيزهايى كه امنيت را خدشهدار مىكند، احتراز كرد و جلوِ آنها را گرفت و امنيت را به طور كامل در جامعه اجرا نمود.
با فساد ادارى نيز بايد مبارزه كرد؛ زيرا فساد ادارى مردم را به ستوه مىآورد و ناراحت و ناراضى مىكند و مشكلاتِ اجتماعى ايجاد مىنمايد. بنا بر اين بايد با فساد ادارى مبارزه كرد. حقّ همه افراد نيز بايد در جامعه محترم شمرده شود و اين گونه نباشد كه هر كس تنها حقّ خودش را در جامعه محترم بداند و حقّ ديگران را زير پا بگذارد.
همچنين قانون بايد در جامعه محترم شمرده شود و همه مردم از آن پيروى كنند.
در اوايل انقلاب، گاهى اوقات تحت عناوين مختلف، نغمههاى ناسازگارى با قانون بلند مىشد. بعضى از مقدسنماها مىگفتند:
قانون چيست؟ اصلًا قانون معنا ندارد. ما بايد نگاه كنيم و ببينيم از نظر شرع، هر كارى كه حرام است، انجام ندهيم و واجبات را انجام دهيم.
اما حضرت امام رحمه الله در مقابلِ مقدسنماها ايستاد و نظام پارلمانى را پياده كرد.
حتى يادم هست كه آن وقتْ تلاش مىشد كه انتخاباتْ يك سال تأخير بيفتد ولى حضرت امام اجازه نداد و فرمود: قانون بايد اجرا شود و انتخابات با سرعتِ هر چه بيشتر برگزار گردد.
همچنين همه جوامع، اصل عفت عمومى را قبول دارند؛ هر چند كه در شدت و ضعفِ آن، با يكديگر اختلاف دارند. ما به عفت عمومى بيشتر و شديدتر از ساير كشورها اعتقاد داريم. به حجاب نيز معتقد و پايبند هستيم.
يكى از اهداف عمومى ديگر جوامع انسانى، توزيع عادلانه ثروت در ميان افراد و خانوادههاى مختلف است. منظور از توزيع عادلانه ثروت، اين نيست كه ثروت موجود در جامعه به طور يكسان بين همه افراد جامعه تقسيم شود و مثلًا «جامعه بى طبقه توحيدى» به وجود آيد.
بلكه هدفِ ما آن است كه هر فردى به حقّ مشروعِ خودش دست يابد و فقر و محروميت و تبعيض طبقاتىِ شديد در جامعه از بين برود و اين گونه نباشد كه همه ثروتِ جامعه در دستِ يك اقليتِ محدود جمع شود و اكثريت قاطعِ افراد جامعه از تأمين نيازهاى ضرورىِ زندگى خود عاجز باشند.
وجود فقر و محروميت شديد در جامعه، مخالفِ شرع و عقل و مخالفِ خواستِ همه مردم دنيا است. هيچ كس در دنيا چنين چيزى را نمىپسندد.
شناخت اهداف عمومىِ جوامع انسانى كار مشكلى نيست، بلكه دشوارى و سختىِ آن از جهتِ مديريت و اجراى اقدامات لازم براى دستيابى به آن اهداف است. ما در دهه دومِ انقلاب بايد تلاش كنيم تا انشاءالله بتوانيم عقبماندگىهايى را كه در دهه اولِ انقلاب، از اين جهت داشتهايم جبران كنيم.
دسته دومِ اهداف اصلاحات اجتماعىِ ما، اهداف اسلامى مانند نفى استثمار، از بين بردنِ ربا در جامعه، ترويج حجاب اسلامى، گسترش اخلاق، تعليم و تربيت، حقوق خانواده و انديشه و اعتقاد اسلامى است. اهداف اسلامىِ اصلاحات اجتماعى، اهدافى هستند كه خاصّ جوامع اسلامى مىباشند.
به عنوان مثال، اسلام استثمار را نفى مىكند. يعنى هر كس بايد از نتيجه كار خودش بهرهمند شود و ديگران نتيجه كار او را از دستش نربايند. حقوق عادلانه كارگر و كارفرما نيز بايد تعيين شود و به هر كس، حقّ