برايت آوردهاند. گمان نمىكردم كه تو به ميهمانىِ كسانى بروى كه افراد نيازمند را از خود مىرانند و افراد توانگر را نزد خود دعوت مىكنند.
اين دو نامه و امثال آن، همه سرزنش از دنيا گرايى و تجمّلپرستى و دعوت به سادهزيستى است.
يك بار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در حالى كه از يكى از جنگها باز مىگشت، به ديدنِ حضرت زهرا عليها السلام رفت. ديد حضرت زهرا عليها السلام پرده نوى بر درِ اطاقش آويزان كرده است. پيامبر صلى الله عليه و آله مثل هميشه توقف نفرمودند و زودتر از دفعههاى قبل خداحافظى كردند و تشريف بردند.
حضرت زهرا عليها السلام متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله از وجودِ اين پرده ناراحت شدهاند.
پرده را در آوردند. آن را به خدمتِ حضرت پيامبر صلى الله عليه و آله فرستادند و پيغام دادند كه لطفاً اين پرده را به فقيرى انفاق كنيد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم پرده را گرفتند و انفاق كردند.
خلاصه عرضِ من اين است كه ما بايد به دنبال علم، صنعت و تكنولوژىِ غرب برويم و آنها را فرا بگيريم. حتى اگر نتوانيم در علم و صنعت و تكنولوژى همطرازِ غرب شويم، حد اقل بايد به اندازه برآوردنِ نيازهاى خودمان و عدم احتياج به ديگران و خودكفا شدن، اين امور را فرا بگيريم.
در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه دست برداشتن از معنويت و تقليد كوركورانه از غرب، ما را گرفتارِ همان مصيبتها مىكند كه امروز غربْ گرفتارِ آنها است. ما بايد همواره بر ارزشهاى معنوى و تربيتىِ دينىِ خود مانند قناعت، زهد، و كار و كوشش براى خدمت به خلقْ تأكيد و مراقبت كنيم.
علت اين بحرانهاى روحى و اخلاقى در غرب اين است كه آنها از همان ابتدا هم از ارزشهاى معنوى بىبهره بودهاند. شما اگر به يكى از شهرهاى اروپا مسافرت كنيد و در كاخها و ميدانهايشان، مجسمهها و نقاشىهاى ششصد، هفتصد سال قبل را نگاه كنيد، پى مىبَريد كه غربىها از همان زمان در معنويتْ ضعيف بودهاند.
اما ما هيچ گاه از جهت معنوى مانند غربىها نبودهايم. ما عفت، عصمت، قناعت، زهد، تقوا، سادهزيستى و ارزشهاى اخلاقى و معنوىِ ديگر را داريم كه بايد هم به آنها عمل كنيم و هم با تأسيسِ مراكز تبليغى و تحقيقى و آموزشى، ارزشهاى معنوى را زنده كنيم و آنها را به دنيا عرضه نماييم.
افرادى كه در زمان حضرت امام رحمه الله به ايرانْ مسافرت مىكردند، در بازديد از ايران و انقلاب، بيشترين چيزى كه آنها را جذب مىكرد، معنويت و زهد بود كه در جماران مىديدند. انشاءالله ما هم همان اصول معنوى را ادامه دهيم.
[و اگر كافران با شما به جنگ برخيزند، پشت كرده و بگريزند و ديگر هيچ دوست و ياريگرى نمىيابند. اين سنتِ خدا است كه از پيشْ چنين بوده است و تو در سنتِ خدا دگرگونى نخواهى يافت.]
شما برتر هستيد و خدا با شما است و از پاداشهايتان نخواهد كاست.]
«اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهَ»[4] در خطبه دوم در باره فاجعه و مصيبتِ بزرگِ فرمانروايىِ بدون رقيبِ آمريكا بر كشورهاى اسلامى برايتان صحبت مىكنم.
من نمىخواهم اطلاعات جديدى در اين باره خدمت شما عرض كنم، يا يك تحليل سياسى در اين باره ارائه كنم؛ زيرا معلوم نيست كه اطلاعاتِ من در اين باره بيشتر از شما باشد.
من مىخواهم اينجا در خطبه نماز جمعه، يك تكليف شرعى در مورد برخورد با آمريكا خدمتِ شما برادران و خواهران حاضر و آنها كه بعداً سخنان مرا مىشنوند، عرض كنم.
در سالهاى اخير در دنيا حوادث تلخى صورت گرفت كه به تمام معنا براى دنيا و منطقه ما و بخصوص براى ملتهاى مسلمان، فاجعه و مصيبت بود.
اين حوادث تلخ، تك قطبى شدنِ سلطه نظامى- سياسى دنيا و بى رقيب ماندنِ آمريكا، تهاجم و لشكركشى آمريكا به كويت و بوبيان، برنامهريزى براى برگزارى كنفرانس تأمين امنيت و تعيين رهبرى اسرائيل در منطقه از سوى آمريكا و با كمكِ دولتهاى دست نشانده منطقه و ... بود.
عمق مصيبتِ حوادث تلخِ سالهاى اخير، چيزى نيست كه براى كسى مخفى باشد يا مورد ترديد باشد. هر مسلمانى كه ذرهاى غيرت اسلامى داشته باشد، از شنيدنِ اين مسائل، تحت تأثير قرار مىگيرد.