responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 683

براى بيعت گرفتن از حجاز، هيچ راه حلّى سراغ نداشت. معاويه هم متوجهِ اين نكته شد؛ امّا او هم ناگزير سكوت كرد.

البته حجاز يك منطقه نظامى و محلّ اجتماع نيروهاى نظامى نبود، امّا چهره فرهنگى و در نتيجه، چهره سياسىِ بسيار برجسته‌اى داشت؛ زيرا حجاز محيط وحى است. قبر پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا است. خلفا در حجاز بوده‌اند. در آن زمان، هنوز برخى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله، فرزندان خلفا و افرادِ باقى مانده از صحابه و آن دسته از مجاهدان بدر كه هنوز زنده بودند، در حجاز زندگى مى‌كردند.

معاويه به مغيره گفت: در اين باره فكر مى‌كنم. مغيره گفت: اين موضوع، احتياج به فكر كردن ندارد و چه شما اجازه بدهيد يا ندهيد، من دست به كار مى‌شوم. مغيره به كوفه برگشت و گروهى متشكل از پنجاه نفر از شخصيت‌هاى كوفه را براى بيعت با يزيد، به شام نزد معاويه فرستاد.

معاويه مخفيانه از سرپرست گروه پرسيد:

به هر كدام از اين افراد چقدر پول داده‌ايد؟

سرپرست گروه گفت: فلان مقدار. معاويه گفت: بسيار كم داده‌ايد. معلوم مى‌شود كه اين افراد، دينشان برايشان هيچ ارزشى نداشته است. مغيره به دنبال آن گروه، پى در پى گروه‌هاى ديگرى را براى بيعت با يزيد، از كوفه به شام فرستاد.

در بصره به ابن زياد خبر دادند كه چرا بى‌تفاوت نشسته‌اى؟ كوفه فعاليّت و تبليغ خود براى ولى‌عهدىِ يزيد را شروع كرده است.

ابن زياد هم از بصره شروع كرد و پى در پى گروه‌هاى مختلف را از بصره براى بيعت با يزيد، به شام مى‌فرستاد.

رگ و ريشه شام هم كه در دستِ خود معاويه بود. خودش هم در شام شروع به بيعت گرفتن براى يزيد كرد. در نتيجه، كم كم ولى‌عهدى يزيد، علنى شد. بصره، كوفه و شام خيلى راحت ولى‌عهدىِ يزيد را پذيرفتند.

معاويه كم كم به فكر افتاد كه چاره‌اى براى بيعت گرفتن از حجاز بيابد.

معاويه ديد كه مشكل بيعت گرفتن از حجاز، بزرگ‌تر و پيچيده‌تر از آن است كه با نامه و سفارش و واسطه حل شود. خودش راه افتاد و به حجاز رفت. در آنجا جلسه‌اى با حضور شخصيت‌هاى مشهور برگزار كرد و در آن جلسه، با ارائه يك سخنرانى به مدح و تمجيدِ فراوان از يزيد پرداخت و به طور علنى گفت: من مى‌خواهم كه شما با يزيد بيعت كنيد!

در آن جلسه، حضرت ابا عبداللّه عليه السلام، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن زبير و بسيارى از شخصيت‌هاى ديگرِ حجاز حضور داشتند و همه آنها پاسخ‌هاى بسيار تند و كوبنده‌اى به معاويه دادند.

از آن جمله، حضرت ابا عبداللّه عليه السلام در پاسخ به معاويه، مطالبى را بيان فرمودند كه هر جمله‌اى از آن، يك عالَمْ پيام دارد.

من امروز در اين مكان مقدّس، به عنوان اظهار ادب به حضرت ابا عبداللّه عليه السلام، آن سخنرانىِ ايشان را براى شما نقل مى‌كنم. ايشان فرمودند:

«هَيْهاتَ هَيْهاتَ يا مُعاوِيَةُ! فَضَحَ الصُّبْحُ فَحْمَةَ الدُّجى‌ وَ بَهَرَتِ الشَّمْسُ انْوارَ السُّرُجِ وَ لَقَدْ فَضَّلْتَ حَتّى‌ افْرَطْتَ، اسْتَأْثَرْتَ حَتّى‌ اجْحَفْتَ وَ مَنَعْتَ حَتّى‌ بَخِلْتَ وَ جُرْتَ حَتّى‌ جاوَزْتَ ما بَذَلْتَ لِذى‌ حَقٍّ مِنْ اتَمِّ حَقِّهِ بِنَصيبٍ حَتّى‌ اخَذَ الشَّيْطانُ حَظَّهُ الْأَوْفَرَ وَ نَصيبَهُ الْأَكْمَلَ وَ فَهِمْتُ ما ذَكَرْتَهُ عَنْ يَزيدَ مِنِ اكْتِمالِهِ وَ سِياسَتِهِ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ تُريدُ انْ تُوَهِّمَ النَّاسَ فى‌ يَزيدَ كَأَنَّكَ تَصِفُ مَحْجُوباً اوْ تَنْعَتُ غائِباً اوْ تُخْبِرُ عَمَّا كانَ مِمَّا احْتَوَيْتَهُ بِعِلْمٍ خاصٍّ وَ قَدْ دَلَّ يَزيدُ مِنْ نَفْسِهِ عَلى‌ مَوْقِعِ رَأْيِهِ فَخُذْ لِيَزيدَ فيما اخَذَ بِهِ مِنِ اسْتقْرائِهِ الْكِلابَ الْمُهارِشَةَ عِنْدَ التَّحارُشِ وَ

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 683
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست