ما با همين شور و شوق و علاقه، مىخواهيم مسلمان و شيعه باقى بمانيم.
شعارهاى آنها نيز همانند شعارهاى شما بود. يك نفر مىگفت: تكبير. سپس همه با هم مىگفتند: اللّه اكبر، خمينى رهبر، مرگ بر آمريكا، مرگ بر شوروى. من در آنجا آهسته گفتم كه اين «مرگ بر شوروى» را مدتى است كه ديگر نمى گوييم. (خنده حاضران) آنها گفتند:
امّا ما مىگوييم.
مردم كشور آذربايجان، شيعه هستند و براى تأمين معارف دينى، چشم انتظارِ شما هستند. يكى از آنها مانند ابر بهارى گريه مىكرد و مىگفت: من آرزوى زيارت امام رضا عليه السلام در شهر مشهد را دارم و از خداوند درخواست كردهام كه اگر اجلِ من فرا رسد، خداوند آن قدر به من مهلت دهد كه بتوانم آستان حضرت رضا عليه السلام را ببوسم و سپس بميرم.
در دوران حكومت كمونيسم، مساجدِ مردم مسلمان آذربايجان را از آنها گرفته بودند و به موزه و انبار و مانندِ آن تبديل كرده بودند.
بعد اين مساجد را به مردم پس دادند و به هر مسجد، يك اتومبيل با راننده و مقدارى پولِ تعميرات دادند.
از هر يك از مساجدِ آذربايجان كه بدون اطلاعِ قبلى بازديد كرديم، ديديم كه بين سى تا پنجاه نفر از كودكان هشت تا ده ساله مشغول ياد گرفتنِ قرآن هستند.
رئيس دانشكده فلسفه آنها نزد من آمد و گفت: در گذشته، ما تنها يك بخش از فلسفه يعنى فلسفه مادّى، آن هم فقط بر مبناى ماركسيسم-/ لنينيسم را مىخوانديم و تنها با آن آشنا بوديم. اكنون آن فلسفه، باطل شده است.
اگر در اسلام، چيزى وجود دارد كه بتوان آن را جايگزينِ فلسفه مادّى كرد، آن را به ما ارائه كنيد.
من گفتم: فلسفه اسلامى را مىتوان جايگزينِ فلسفه مادّى كرد. جلسهاى با حضور استادان فلسفهشان برگزار كردند و از من دعوت كردند كه براى معرفىِ فلسفه اسلامى به آنجا بروم. من هم در آن جلسه شركت كردم.
جمعيتِ زيادى در آن جلسه شركت كرده بودند. من در آن جلسه شركت كردم و اعلام كردم كه سؤال كردن هم آزاد است.
سؤالات زيادى در باره اسلام مىكردند و بسيار مشتاق بودند كه با فلسفه اسلامى آشنا شوند و آن را جايگزينِ فلسفه مادّى كنند.
پس از بازديد از كشور آذربايجان، به كشور ازبكستان رفتم. جمهورى ازبكستان يكى از جمهورىهاى به استقلال رسيده شوروى سابق است. بيست و يك ميليون نفر جمعيت دارد. مردم مسلمان ازبكستان، سنّى مذهب هستند و از نظر مادّى نيز وضعشان نسبت به مردم آذربايجان، خوب است.
از امامزادههايشان ديدار كردم. از جمله قبر قاسم بن عباس را ديدم. قاسم بن عباس پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است و قبر او از امامزادههاى قديمىِ آن ديار است. در لوحه قبرش نوشته شده بود كه سال 50 هجرى به آنجا رفته و در سال 75 هجرى در آنجا فوت كرده است. البته من به كتابهاى تاريخى مراجعه نكردهام كه ببينم آيا قاسم بن عباس در آنجا فوت كرده است يا خير؟
در شهر سمرقند، مساجد فراوانى وجود دارد. يكى از آن مساجد، مسجد جامع تيمور است. من از اين مسجد ديدن كردم.
مسجد جامع تيمور از مسجد گوهرشاد با همه عظمتش، بزرگتر و با شكوهتر به نظر مىرسد. همچنين به ديدنِ ميدان ريگستان رفتم. اين ميدان پر از آثار اسلامى است.
در آن كشور، نيم ميليون ايرانى زندگى مىكنند. تنها در شهر تاشكند صد و بيست هزار نفر ايرانى زندگى مىكنند.