جهانى است. چند هفته پيش نيز مطالبى در اين باره خدمتتان عرض كرده بودم.

با فرو پاشيدن اردوگاه كمونيسم جهانى، يك قطب از دو قطب سياسى دنياى متمدنِ امروز، در هم فرو ريخت.

عمر اردوگاه كمونيسم جهانى تنها در حدود هفتاد سال بود، در صورتى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هزار و چهارصد سال پيش، دينى آورده كه هنوز هم غنچه و گل مى‌دهد و ميوه مى‌كند. هنوز هم اسلام، متحرك و پويا است و براى بشريتْ پيام دارد.

بنيانگذاران ماركسيسم-/ لنينيسم وعده‌هايى داده بودند؛ مى‌گفتند:

با پيشرفت كمونيسمْ طبقات اجتماعى از بين مى‌رود، همه مردم از نظر اقتصادى برابر مى‌شوند، مرزهاى بين كشورها برداشته و مى‌شود و جهان به بهشتِ برين تبديل مى‌گردد.

ماركسيست‌ها مى‌گفتند: دينْ افيون توده‌ها و ترياق جامعه است. مى‌گفتند: دين، مردم را به بدبختى و گمراهى كشانيده است.

آنها مى‌گفتند: قرآن و مسجد را كنار بگذاريد تا ببينيد كه چگونه پيشرفت خواهيد كرد.

سه هفته قبل، به شما گفتم: من نمى‌دانم علت اصلى فرو پاشيدن اردوگاه كمونيسم جهانى چيست؟ من نمى‌دانم در كجاى دنيا زلزله شد؟ در كجاى دنيا، انفجارى رخ داد كه اردوگاه كمونسيم جهانى اينچنين فرو ريخت؟

به نظر من، اين رويداد تاريخى، مانند آن است كه انسان در برابر كاخى سر به فلك كشيده كه كران تا كرانِ دنيا را فرا گرفته، ايستاده باشد. انسان در ابتدا خيال مى‌كند كه اين كاخ از فولاد يا فلزى غير قابل نفوذ ساخته شده است.

بعد انسان متوجه مى‌شود كه اين كاخ از جنس فلز نبوده است، بلكه از قالب‌هاى يخ ساخته شده بوده است. سپس ناگهان اين كاخ يخى در مقابل يك كانون آتش قرار مى‌گيرد.

كاخ با سرعتِ تمامْ آب مى‌شود و ناپديد مى‌گردد.

اردوگاه سابقِ كمونيسم جهانى چطور شد؟

و حكومت‌هاى پر آوازه آن چه شدند؟

رومانى كجا رفت؟ لهستان چه شد؟

چكسلواكى كجا رفت؟ يوگسلاوى چطور شد؟

اين فاتحان جنگ جهانى دوم كه با دستِ پر از ميدان جنگ باز گشته بودند، چه شدند و كجا رفتند؟

خدايا! اى كه قوم ثمود را نابود ساختى، اى خدايى كه فرعون را غرق كردى و قارون را در زمين فرو بُردى! تنها اين تو بودى كه توانستى اردوگاه كمونيسم جهانى را در هم فرو ريزى.

اى مردم! آيا نابود كردن فرعون و قارون و قوم عاد و قوم ثمود مهم‌تر است يا نابود كردن اردوگاه كمونيسم جهانى؟ به راستى كه در هم فرو پاشيدن اردوگاه كمونيسم جهانى، معجزه تاريخ است.

من با اينكه فرصت كافى ندارم، اما از ابتداى پيدايش اضطراب و تزلزل در اردوگاه كمونيسم جهانى، اخبار مربوط به آن را دنبال مى‌كنم؛ ولى هنوز نفهميده‌ام كه پشت پرده اين رويداد، چه خبر است.

تحليلگران مى‌گويند: كمونيست‌ها از بُعد اقتصادى شكست خوردند. دلايل ديگرى هم ذكر مى‌كنند؛ اما اين حرف‌ها تا كنون مرا راضى نكرده است. نمى‌دانم آيا شما را قانع كرده است يا نه؟

در باره فرو پاشيدن كمونيسم جهانى، تنها چيزى كه ما به آن يقين داريم، اين است كه:

دستى از آستين برآمد، يك سيلى نواخت و كاخى بزرگ را فرو ريخت.

برادران و خواهران عزيز! ما نمى‌توانيم در باره مسئله‌اى به اين بزرگى كه در پشتِ مرزهاى ما و در كنار گوشِ ما اتفاق افتاده، بى اعتنا باشيم. ما نمى‌توانيم در برابر خواست و