با عنايت پروردگار، در باره نظام اسلامى و مقام رهبرى و تثبيت شرايط جامعه، وضعيتى پيش آمد كه كم كم مستضعفين احساس مىكنند، مىتوانند باز هم حامى و پناهى داشته باشند.
بر همه مسئولان نظام جمهورى اسلامى لازم و واجب است كه راه امام را كه حمايت از محرومان و مستضعفان، و جنگ و ستيزه با مستكبرين است، حتماً ادامه دهند.
[كيست ستمكارتر از آن كه نگذاشت كه نام خدا در مسجدهاى خدا بُرده شود و در ويران ساختنِ آنها كوشيد؟]
مدتى از حادثه جانگداز شهادت حجّاج خانه خدا و شهداى حرمِ الهى گذشته است؛ اما داغِ آن عزيزان هنوز تازه است. آن شهداى عزيز به تعبير امام ما، فرزندان حضرت ابراهيم بودند. آنها رفته بودند تا حجّ ابراهيمى به جا آورند، ولى آل سعودْ نمرود وار با آنها برخورد كردند.
طاغوتِ مكه تنها به كشتار حجّاج خانه خدا و به وجود آوردنِ آن صحنه فجيع، اكتفا نكرد، بلكه جلوِ ساير حجّاج ايرانى را هم گرفته و نمىگذارد كه به مكه بروند و عبادتِ بزرگِ حج را انجام دهند.
آل سعود از آن مىترسند كه اگر ساير حجّاج ايرانى هم به مكه بروند، طرز فكر و عملكرد و تبرّى از كفر و برائتشان همانند همان شهداى راه حق باشد. آرى! ساير حجّاج ايرانى هم اگر به زيارتِ خانه خدا بروند، مانند همان شهداى راه حق هستند.
هر عبادتى، ظاهرى دارد و باطنى، قشرى دارد و محتوايى. به عنوان مثال، قشر و ظاهرِ نماز خواندنْ چند جمله عربى و خم شدن و سجده كردن و نشستن و قيام است.
اما آن چيزى كه نماز را نماز كرده و اين قدر به آنْ اهميت بخشيده است، معنا و مغز و محتواى نماز است. محتواى نماز، خضوع و خشوع و قصدِ قربت و جذبه و شوق و حضور يافتن در محضر خدا است؛ وگر نه ظاهر نماز كه نشستن و برخاستن است، تنها صورتِ ظاهرى نماز است.
حج هم همين است. اگر حج از محتوايش خالى شود، اين همه راه رفتن، لُخت ماندن، قطيفه به كمر بستن، دور خانه خدا چرخيدن، در چند جاىِ بيابان نشستن و خوابيدن، همگى تنها پوسته ظاهرى و قشرِ حج هستند.