در ايام حج، مسلمانان از همه جاى دنيا به مكه و مدينه مىآيند. مثلا كسى از دورترين نقطه مصر آمده و مىخواهد بر طبق مذهب و فقه خودش، براى زيارتِ اهل قبور به بقيع برود؛ اما به او مىگويند: آقاى بِن باز دستور داده است كه درِ بقيع را ببندند؛ زيرا وهابىها عقيدهشان اين است كه حضور زن در قبرستان حرام است.
ديگرى مىخواهد به پيامبر صلى الله عليه و آله متوسل شود. به او مىگويند: طبق دستور بِن باز، از ضريح پيامبر دور شو و فاصله بگير.
در دنياى امروز، آيا اين درست است كه انسانها حتى در مراكز مذهبىشان هم آزادى مذهب نداشته باشند و نتوانند بر طبق فقه و عقيده و مذهب خودشان عمل كنند و اگر هم كسى به آنجا آمد و در آنجا صدايش بلند شد، او را به گلوله ببندند؟!
اين ديكتاتورى مذهبى آل سعود، بر اساس كدام ميزان و در كدام محكمه، قابل توجيه است؟!
توفيق همه برادران عزيزى را كه اين سمينار پربار را برگزار كردند و انشاءالله ستاد پيگيرى را هم تشكيل مىدهند، از خداوند بزرگ خواستاريم.
مناسبت ديگر هفته گذشته، برگزارى كنگره بزرگداشت پنجاهمين سال شهادت مرحوم آيت الله سيد حسن مدرس بود.
اين كنگره بسيار پربار، براى خدمت و اظهار علاقه به علم، دين، تقوا، اخلاق و سياستْ برگزار شده بود. برادران برگزار كننده اين كنگره، تلاش كردند كه اين چهره تابناكِ معاصر را هر چه بهتر معرفى كنند.
اين كنگره پربار نيز از نتايج پيروزى انقلاب عظيم اسلامى است. من از همه برادران عزيزى كه براى برگزارى اين كنگره زحمت كشيدند، تشكر و قدردانى مىكنم.
بر اساس گزارشى كه امروز از وضع جبههها به من دادند، الحمد للّه وضع جبههها خوب است. مخصوصاً در اين اواخر، روحيهها بالاتر رفته و رزمندگان عزيزمان آمادگىِ بيشترى پيدا كردهاند. دشمن نيز گرفتار مشكلاتى شده است كه انشاءالله رسانههاى گروهى اخبارِ آن را تا آن مقدارى كه صلاح باشد، اعلان مىكنند و شما هم آگاه خواهيد شد.
همچنين مسئولان جبهه گفتند: براى اينكه اعزامها تداوم داشته باشد، برادران عضو سپاهْ آماده ثبت نام و آموزش و جذب نيروها هستند. به نظر من، با اين استقبال عظيمى كه مردم از اعزام به جبهه كردهاند، سپاه بايد انشاءالله استعداد جذب نيرو را بالا ببرد.
جهاد مالى تا به حال، خيلى خوب انجام گرفته و كمكهاى فراوانى به جبههها شده است. اكثر مردم كشور ما از ابتداى جنگ تحميلى تا كنون، بار سنگينِ جنگ را به دوش مىكشند. بسيارى از آنان در اين راهْ شهيد، مفقود، اسير، جانباز و مجروح شدهاند.
علاوه بر اينها، بعضى از مردم ما با وجود زندگى زاهدانه و فقيرانهاى كه دارند، براى جهاد مالى، انگشترىِ دست، نيمى از غذاى شبِ خانواده، و حتى پول قلّكِ فرزندان و يادگار عزيزِ شهيد شدهشان و يا چيزهايى مانند اينها را مىآورند و به جبهه تقديم مىكنند.
بعضى اوقات، هدايايى كه به جبهه مىدهند، ارزش پولىِ قابل توجهى ندارد؛ اما نمىتوانيم به آنها بگوييم: شما چيزى به جبهه ندهيد و بگذاريد ديگران بدهند.
خداوند انشاءالله خودش به اين مردمِ عزيز توفيق عنايت فرمايد و با رحمت خود، تلاشها و زحماتِ آنها را جبران كند.
اما در كشور ما، يك اقليت اندكِ يك يا دو درصدى هم وجود دارند كه يا كمتر احساس مسئوليت مىكنند يا اصلًا احساس مسئوليت نمىكنند. اين دور از انسانيت و