صدام امسال بايد 17 ميليارد دلار از بدهىهايى را كه در جنگ بر گردن او آمده، باز پرداخت كند؛ اما طبق محاسبه كارشناسان، صدام نمىتواند اقساط امسالِ بدهىهايش را پس بدهد.
رسوايى اخير صدام در ارتباط با سازمان ملل بود. نمايندگان سازمان ملل و شوراى امنيت به منطقه آمدند و پس از بازگشتن، گزارش دادند كه در جنگ ايران و عراق، بارها و بارها از بمبهاى شيميايى سَمّى استفاده شده است.
آنها استفاده از بمبهاى شيميايى در جنگ ايران و عراق را محكوم كردند.
به خاطر علاقه زيادى كه به عراق دارند، صريحاً نگفتند كه عراق محكوم است؛ اما براى همه معلوم بود كه منظور آنها، محكوميتِ عراق است. سازمان ملل اكنون تا اينجا پيش آمده است.
تنها پايگاهى كه براى صدام باقى مانده است، ابرقدرتهاى دنيا هستند. اما آنها هم منطقشان عوض شده است؛ زيرا تا ديروز از صدام حمايت مىكردند تا حافظ منافع آنها در منطقه باشد و امروز فهميدهاند كه صدام بىعرضهتر از آن است كه خودش را حفظ كند تا چه برسد به اين كه منافع آنها را حفظ كند.
امروز حرف دلِ ابرقدرتها اين است كه ما پول زيادى به صدام دادهايم و از او طلبكار هستيم. اگر صدام به جهنم برود، طلبمان را از چه كسى بگيريم؟! و با همين منطق، حمايت از صدام را ادامه مىدهند.
منطقِ اخير ابرقدرتها هم درست نيست زيرا از اين به بعد هم كه نمىتوانند صدام را مجّانى حفظ كنند، بلكه هر لحظه بايد پولِ بيشترى به او بدهند تا سرِ پا بايستد.
به زودى، حاميان صدام كه با دست لرزان، او را حفظ كردهاند، دست از سرِ او بر مىدارند و انشاءالله سقوطِ او براى ساير متجاوزان دنيا هم عبرت باشد. «الا انَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ»[1] مورفى گفته است كه هم آمريكا و هم صدام، هر دو مىگويند كه بايد جنگ متوقف گردد و اختلاف ايران و عراق در پاى ميز مذاكره حل شود. ما براى اثبات بطلان حرف مورفى، دهها دليل داريم؛ اما اگر هيچ دليلى هم نداشتيم، جز اين كه صدام و آمريكا به طور هماهنگ، اين حرف را زدهاند، همين براى اثبات بطلان اين حرف كافى است.
توقف جنگ، يعنى: صلح آمريكايى. اگر قرار بود سلطه و صلح آمريكايى را بپذيريم، چرا مشكلات و سختىهاى ناشى از جنگ تحميلى را پذيرفتيم؟
عنصر اصلى انقلاب ما، ضدّ آمريكايى بودنِ آن است. يعنى اين كه هر چه آمريكا بگويد، ما قبول نداريم. (تكبير نمازگزاران) بهانه ظاهرىِ آمريكا براى حمايت از صدام، اين است كه اگر صدام برود، عراق تجزيه مىشود. اين بهانه آمريكا درست نيست؛ زيرا اولين مدافع استقلال و تماميّت اراضى عراق، ايران است.
ما بارها گفتهايم و به دنيا اعلام كردهايم كه همان گونه كه از استقلال و تماميّت ارضى خودمان دفاع مىكنيم، از عراق نيز همان گونه دفاع خواهيم كرد. (تكبير نمازگزاران)
ملت عراق مرتكب تقصيرى نشده است.
ملت عراق نيز مانند ما، قربانىِ تجاوزات و ستمگرىهاى صدام است. ما بايد به فضل پروردگار، هر دو ملت را نجات دهيم.
ما اين حرف را كه مى گويند «جنگ بايد متوقف شود و اختلاف ايران و عراق با مذاكره حل شود»، آن قدر احمقانه مىدانيم كه به عقيده ما، مانند نظريه كسانى است كه به خاطر حفظ امنيت خود، پاى ابرقدرتها را