من امروز در اينجا شهادت مىدهم كه دولتِ نخست وزير فعلى تا كنون از نظر همكارى با قوه قضائيه، بهترين دولتها بوده است. (تكبير نمازگزاران) در زمان ايشان، قوه مجريه و قضائيه، همواره همگام و هماهنگ و همراه بودهاند.
در تمام مدت عُمر اين دولت، ما از طرف دولت حتى به يك مشكل هم برخورد نكردهايم و اين نعمتِ بسيار بزرگى است. البته ممكن است در برخى موارد، در جايى يا در گوشهاى، يك قاضى يا مثلًا فرض كنيد يك استاندار، فرماندار يا يك رئيس شركت، اختلافهايى با هم پيدا كرده باشند؛ اما اين گونه موارد، مسائل عادى است.
منظور من، اين گونه موارد نيست؛ بلكه منظور من اين است كه اين دو قوه با هم هماهنگ بودهاند، نه اين كه تمام قضات ايران با تمام مأموران دولت هماهنگ بودهاند.
من اصلًا چنين چيزى را ادّعا نمىكنم و چنين چيزى اصلًا ممكن نيست؛ بلكه مىخواهم بگويم: اين سه قوه كه در كنار هم هستند با يكديگر هماهنگ مىباشند.
قوه قضائيه در نظام جمهورى اسلامى ايران طورى تنظيم شده است كه با دو قوه ديگر ارتباط فراوان دارد، خصوصاً با وجود سازمان بازرسى كل كشور و ديوان عدالتِ ادارى، و نظارت و بازرسى كه انجام مىدهند.
قوه قضائيه همواره با قوه مجريه كار دارد، اما ما هيچ وقت مشكلى با قوه مجريه نداشتهايم. از اين رو من ايشان و دولت ايشان را با تمام وجود تأييد مىكنم و توفيق و اجرِ آنها را از خداوند مىخواهم.
من در اينجا دو سخن با دو گروه از برادرانِ عزيز دارم. سخن اول من با برادرانى است كه عهدهدارِ مسئوليتهاى دولتى هستند.
اين برادران، اين روزها آمدند و گزارشِ فعاليتهايشان را به مردم دادند. مردم هم شنيدند و خوشحال شدند. گزارش امور به مردم، بسيار خوب است.
اما من به عنوان يك برادر به اين عزيزان مىگويم: اگر در كارتان، احياناً نقص و عيب و ايرادى هست، آن را هم به مردم بگوييد.
بگذاريد مردم به ما اعتماد و اطمينان كنند و بدانند كه ما واقعيت را بيان مىكنيم، جَوسازى نمىكنيم، كار را كار مىگوييم و بيكارى را بيكارى مىگوييم.
چه كسى در دنيا، كمال مطلق و صد در صد است؟ «كَفَى الْمَرْءُ نُبْلًا انْ تُعَدَّ مَعائِبُهُ» براى بزرگوارىِ انسان همين بس كه [بتواند] عيوب خود را بشمارد و مثلًا بگويد: پنج تا هم كمبود دارم، ده تا از كارهايم را هم ناقص انجام دادهام. بيان كمبودها هيچ اشكالى ندارد؛ بلكه در اين صورتْ گزارش امور، بسيار اسلامىتر، صحيحتر و اخلاقىتر است.
سخن دوم من اين است كه تبليغات بايد بر اساس واقعيات و حقايق باشد.
برادران و خواهران عزيز! از نظر اسلام، دروغ حرام و خلاف شرع است. ما نمىتوانيم اسمِ يك خلاف را «تبليغ» بگذاريم، حكمِ حرمتِ آن را تغيير دهيم و واجب يا مستحبش كنيم.
در فقه اسلام، چنين عنوانى وجود ندارد.
ما مسعود رجوى نيستيم كه بياييم و بگوييم:
هشتاد و پنج درصدِ ايران تعطيل شده و اصلًا خاك شده است. اگر به كارخانههاى ايران برويد، آنجا اصلًا آهن نيست، همهاش خاك شده است.
نبايد در مقام نقد و اثبات، مطلق گرايى كنيم وگر نه دچار لغزش و دورى از واقعيّات مىشويم. دولت ما كمالات زيادى دارد؛ به همان دليل كه ما شهيد رجائى و شهيد باهنر را ارج مىگذاريم و مىگوييم «اين دو شهيد بزرگوار در شرايط بحرانى زير بار رفتند و مسئوليتِ اداره دولت را پذيرفتند»،