110 هزار مورد زمينخوارى و تجاوز به زمينهاى شهرى وجود دارد. در تهران، زندگى پر تجمّل، غربى، همان خوراكها، همان ريخت و پاشها، همان اسرافها، همان تبذيرها، همان خوشگذرانىها هنوز از بين نرفته است.
من به عنوان يك مسئول به شما برادران عزيز كه از عشق انقلاب مىسوزيد، اعلانِ خطر مىكنم. اگر زود نجنبيد، اگر جلوِ اين انحرافات را نگيريم، اگر شعار انقلاب را زنده نكنيم، اگر پيامهاى امام را مجدّداً مو به مو عمل نكنيم، انحرافى بسيار بد، اين انقلاب عزيز را كه به قيمتِ خون شهدا به دستِ ما رسيده است، تهديد مىكند.
(تكبير نمازگزاران)
برادران و خواهران! به لطف خداوند هنوز دير نشده، دستاوردهاى انقلاب در ميان ماست؛ هنوز افراد علاقهمند و معتقد به آرمانهاى انقلاب بسيارند. بالاتر از همه، اين رحمت بزرگ خدا، امام بزرگوار و رهبر عزيز كه همواره مراقب است كه از ابتلا به كوچكترين انحرافها هم جلوگيرى كند و اصلاح كند، هنوز در ميان ماست.
هنوز دوران حياتِ رهبر ماست، هنوز هشدار دهنده قوى و هشدار دهنده بسيار مطلع و آگاه در ميان ماست. ما از خدا مىخواهيم آن لياقت و شايستگى را به ما بدهد كه با جان و دل به دستورهاى سعادتبخش و هدايتگرِ او عمل كنيم.
آثار دگرگونىِ ارزشهاى انقلاب و رواج تجمّل گرايى، در جامعه ما ظاهر مىشود و به چشم مىخورد؛ مانند اين لباسها و آرايشهاى غربى، اين بوتيكها، اين اشياء لوكس و اين مراكز تفريحى كه به وجود آمده است. كالاهاى عرضه شده در بوتيكها هماهنگ با ارزشهاى انقلابى نيست.
اگر اين مظاهر و آثار به طور دقيق كنترل نشوند، فاجعه تحوّل ارزشهاى انقلابى و انحراف انقلاب، رخ خواهد داد.
ممكن است كسى بگويد: با وجود تو به عنوان مسئول قوه قضائيه، چه كسى بايد اين چيزها را كنترل كند؟ اين وظيفه شما مسئولان است؛ پس چرا اين حرفها را به ما مىزنيد؟
يك نمونه راجع به اين تخليه منازل برايتان بگويم؛ اخيراً در روزنامهها مطالب زيادى در باره آن مىنويسند.
من در يكى از روزنامهها ديدم كه نوشته است:
پانزده حكم تخليه مدارس صادر شد؛ و در زير اين خبر هم يك مقاله نوشته شده بود.
برادران و خواهران عزيز! ما هم در قوه قضائيه از صادر كردن اين احكام در رنجيم؛ امّا چه بايد كرد؟ به كدام قانون بايد عمل كنيم؟
دستگاه قضائى نمىتواند بدون قانون، حكم كند. وقتى قانون مىگويد: تخليه كن، دستگاه قضائى نمىتواند بگويد: تخليه نكن.
اگر دستگاه قضائى، از قوانين پيروى نكند، نه تنها نظم قضائى جامعه، بلكه تمام نظم جامعه از هم گسيخته مىشود و هرج و مرج حاكم مىشود و متأسفانه هنوز قوانين هماهنگ با ارزشهاى انقلاب و حمايت از مستضعفين وضع و تدوين نشده است. در ابتدا، قانون روابط مالك و مستأجر را داشتيم كه يادگار ميلسپو و مخالف موازين شرع بود.
آن قانون لغو شد، قانون ديگرى به نام قانون عسر و حرج در باره مسكن وضع شد.
اين قانون عسر و حرج به طور كامل راهگشا نيست؛ اما برخى مشكلات را حل مىكند.
ما پيشنهاد كرديم كه قانون عسر و حرج را شامل محلّ كسب و كار هم بكنيد؛ امّا تصويب نشد. اكنون قوه قضائيّه بايد چه كار بكند؟ آيا بايد بر خلاف قانون موجود، حكم كند كه مدارس را نبايد تخليه كرد؟
يك ارگان نمىتواند به تنهايى بار سنگين حفظ و مراقبت از ارزشها را به دوش بكشد، بايد تمام بخشهاى حكومت، در اين جهت با يكديگر هماهنگ باشند.
مسئولان تدوين قوانين، بايد آمار را از دادگسترى بگيرند و ببينند اگر كسانى را كه محلّ كسب و كار اجاره كردهاند و مالك مىخواهد محل را تخليه كند، اگر اينها را با حكم قوه قضائيّه بيرون بريزند، چند خانواده، چند مدرسه، و چند مغازه بايد به كنار خيابان ريخته شود؟
بايد آمار اينها را بگيرند و سپس قانونش را تدوين كنند تا قوه قضائيّه بتواند احكامى هماهنگ با ارزشهاى اسلام و انقلاب صادر كند و مشكلاتِ مردم حل شود.
مطالبى را كه مايل بودم خدمت شما مردم عزيز عرض كنم، ناتمام مانده است؛ امّا شما در زير آفتابِ گرم نشستهايد. من سخن را كوتاه مىكنم و بيش از اين مزاحم نمىشوم.
اين روزها مسئله كانال سوئز، باب المندب، هواپيما ربايى، آوردن به ايران، بردن از ايران، مسائل خليج فارس و نظاير اينها يكى پس از ديگرى مطرح هستند. ظالم در ظلمِ خودش باقى است، ما هم در مظلوميتِ خودمان. او مىگويد، ما مىشنويم، خدا هم حَكَم است.
اصل ايجاد تشنّج در زندگى ما، به عنوان يك اصلِ قبول شده در سياست آمريكا جا افتاده و پذيرفته شده است، همان گونه كه