responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 139

براى تأمين مسكنِ كسانى كه سرپناه ندارند، تأسيس شد.

واقعاً اين اقداماتى كه انجام شد، چقدر پر جذبه و زيبا بود. وزارتخانه‌ها و ادارات، فرش‌ها را جمع كردند، ميز و صندلى‌هاى گران قيمت و لوسترها را برداشتند كه آنها را بفروشند و در منافع مستضعفين هزينه كنند.

چند روزى طول كشيد تا مبل‌هاى گران قيمت را بردارند و مبل‌هاى عادى را در اتاق وزير و وكيل و مدير كل و اين و آن بگذارند. جهاد به وجود آمد. خدمت به خلق، چقدر با شكوه بود!

از سوى ديگر، راديو و تلويزيون منعكس مى‌كرد كه دانشجو، دانش‌آموز، مسجدى، و امام جماعت مى‌رفتند محصولات مزارع را براى آنهايى كه قدرتِ جمع‌آورى ندارند، جمع‌آورى مى‌كردند.

آرى، اين ساده زيستن، يكى از آرمان‌هاى انقلاب بود. ديگر لازم نبود كارمند دولت، هر روز به صورتِ خود تيغ بكشد يا چيزى به گردن بياويزد يا اينكه خانم‌هاى كارمند هر روز خود را آرايش كنند. لباس‌هاى ساده مى‌پوشيدند، شعارشان، «ساده پوش! ساده نوش! و سخت كوش!» بود.

اين شعار انقلاب، ريشه قرآنى دارد؛ قرآن مى‌فرمايد:

«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْانْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»[1]

[در چشمِ مردم آرايش يافته است، عشق به اميال نفسانى و دوست داشتنِ زنان و فرزندان و هميان‌هاى زر و سيم و اسبانِ داغ بر نهاده و چارپايان و زراعت. همه اينها متاع زندگىِ اين جهانى هستند، در حالى كه بازگشتنگاه خوب نزد خدا است.]

«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما ادْريكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ اوْ اطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذى‌ مَسْغَبَةٍ يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ اوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ»[2]

[و او در آن گذرگاهِ سخت قدم ننهاد.

و تو چه دانى كه گذرگاه سخت چيست؟

آزاد كردنِ بنده است، يا طعام دادن در روز قطحى، خاصّه به يتيمى كه خويشاوند باشد، يا به مسكينى خاك‌نشين.]

«كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ وَ لَا تَحاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمّاً وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً»[3]

[نه چنان است. شما يتيم را گرامى نمى‌داريد، و يكديگر را به اطعام مسكين ترغيب نمى‌كنيد، و ميراث را حريصانه مى‌خوريد، و مال را فراوان دوست داريد.]

اين فرهنگ اسلامى، فرهنگ قناعت، فرهنگ زهد، فرهنگ تركِ دنيا، فرهنگ معيشتِ عفاف و كفاف، اينها در ذهنِ مردم بود. شعار مى‌دادند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى؛ نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى.

يعنى ما زندگىِ شرقى نمى‌خواهيم، يعنى زندگى امريكايى نمى‌خواهيم، آزادى امريكايى نمى‌خواهيم، استقلال امريكايى نمى‌خواهيم، نظام امريكايى نمى‌خواهيم.

اقتصاد امريكايى نمى‌خواهيم، تجمّل امريكايى نمى‌خواهيم. ما زندگى اسلامى مى‌خواهيم.

ما نظام اسلامى مى‌خواهيم. ما حكومت اسلامى مى‌خواهيم. اگر شهيد مى‌دهيم، اگر قيام مى‌كنيم، اگر مبارزه مى‌كنيم، اگر «اللّه اكبر» مى‌گوييم، اگر به پشت بام مى‌رويم‌[4]، اگر راهپيمايى مى‌كنيم، ما اسلام را


[1]- سوره آل عمران( 3)، آيه 14.

[2]- سوره بلد( 90)، آيه 11- 16.

[3]- سوره فجر( 89)، آيه 17- 20.

[4]- در برهه‌اى از مبارزات انقلابى ملت مسلمان‌Y ايران عليه رژيم ستمشاهى، به دليل برقرارى حكومت نظامى و ممنوعيت تجمع و تظاهرات و اجراى مقررات منع آمد و شد در خيابان‌ها، مردم در ابتكارى خودجوش، بر فراز پشت بام‌هاى منازل خود رفتند و دسته‌جمعى به دادن شعارهاى انقلابى عليه رژيم سابق پرداختند.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست