از صحبتى كه من هفته گذشته كردم و عكس العملى كه نشان داده شده، معلوم است كه اين فكر در جامعه ريشه عميق دارد.
بنا بر اين من خطبه اول را با يك جمله تمام مىكنم.
جمعبندى اين كه: ما با خدا عهد مىبنديم در راهِ حلّ مشكلات، از حضور در همه صحنههايى كه حضورمان لازم است، مضايقه نكنيم و به آتش اختلافْ دامن نزنيم.
اگر ديديم كسى به اختلاف دامن مىزند، بايد جلوِ او را بگيريم.
من در يك جاى بلندترى از شما ايستادهام.
اگر نمىتوانيد به من بگوييد: اختلاف نينداز؛ حد اقل ابزار دست من نباشيد! وقتى كه ابزار دست من نبوديد و من خودم را تنها يافتم و ديدم در ميان شماها پايگاه ندارم و حرف من در ميان شماها مشترى ندارد، طبعاً من كنار مىروم و ديگر حرف نمىزنم و مسئله به صورت بسيار خوبى حل مىشود.
به اميد آن روزى كه انشاءالله همه اين برادران و خواهران كه فكر براندازى جمهورى اسلامى را ندارند و دلشان و روحشان با اسلام و جمهورى اسلامى همراه است ولى گاهى در انتخاب راه اشتباه مىكنند، اشتباهات را كنار بگذارند و دور هم، همگام با هم و همراهِ هم به سوى حلّ مشكلاتْ حركت كنند.
مسئلهاى كه آماده كرده بودم در خطبه دوم بگويم، حكومت قانون است؛ ولى الان برادران تذكر دادند كه باران بسيار شديد شده است.[2] منظورشان اين است كه اگر ممكن باشد همين يك سوره را بخوانيم و خطبه را كوتاه كنيم. من هم فقط چند جمله خدمتتان عرض مىكنم.
ما با برادرهاى عزيز خودمان نشستيم و راجع به اين كه «چرا قانون در جامعه ما آن گونه كه بايد احترام داشته باشد، ندارد؟
كجاها قانونشكنى هست؟ ريشهها و بنيادهاى قانونشكنى چيست؟» با هم بحث كرديم و به پيشرفتها و نتايجى رسيديم. قرار است انشاءالله به وسيله رسانههاى عمومى، راديو و وسايل ديگر، اگر در اختيار ما بود، از نيروهاى فكرى و قلمىِ برادران و خواهران كمك بگيريم و انشاءالله به سوى حكومتِ قانونْ حركت كنيم.
البته اين كه ما مىگوييم «قانون، حكومت كند»، توجه داريد كه وقتى قانون حكومت مىكند، به ضرر گروهى تمام مىشود. قانون كه حكومت مىكند، آزادىها را محدود مىكند و دست و بالِ بعضىها را مىبندد. قانون كه حكومت مىكند، جلوِ بعضىها را مىگيرد.
از آنجا كه انسانها، هر قدر هم انسانهاى تربيت شدهاى باشند، وقتى كه مىخواهند آنها را كنترل كنند و دست و بالشان را ببندند، مقاومت به خرج مىدهند، طبعاً نقض قانون پيش مىآيد. بنا بر اين بايد راهى پيدا كنيم كه اين محدوديتها را به حد اقل برسانيم.
يعنى آزادىها تا جايى كه ممكن است، تأمين شود و مردم هم به قانون احترام بگذارند.