پاسخ: چگونه ممكن است خدايى نسبت به برترين مخلوق خود يعنى بشر اين گونه بىتفاوت باشد و براى آنان رهبر و راهنمايى كه به سوى سعادت دعوتشان نمايد نفرستد؛ ان شاء اللَّه در بحث نبوت گفته خواهد شد كه فرستادن پيامبر يك امر لازم و ضرورى است.
راه سوم: برهان عقلى
با يك استدلال ساده مىتوان به يگانگى خالق هستى پى برد و آن اين كه: برفرض اگر دو خدا يا چند خدا وجود داشته باشد، براى به وجود آمدن يك پديده مثلًا «كره مريخ» چند حالت وجود دارد: الف- هر يك از آن خدايان بهتنهايى و به طور جداگانه كره مريخ را خلق كردهاند، يك بار خداى اول آن را آفريده، و يك بار خداى دوم و ...
در حقيقت كره مريخ چندين مرتبه خلق شده است. باطل بودن اين صورت روشن و بديهى است؛ زيرا هر چيزى بيش از يك بار خلق نشده است؛ بهعلاوه بعد از آفريده شدن آن چيز به دست خداى اول، ديگر آن چيز موجود شده است و احتياج به آفريده شدن توسط خداى دوم ندارد.
ب- آن خدايان به طور اشتراكى و با هميارى يكديگر كره مريخ را آفريدهاند، در اين صورت اين پرسش پيش مىآيد كه آيا اين خدايان بهتنهايى قادر بر خلق اين كره هستند يا خير؟ اگر بگوييد خير، پس معلوم است كه اين خدايان همگى محتاج يكديگرند و قبلًا گفته شد خالق هستى