انسان موجودى اجتماعى است و به تنهايى و دور از جامعه نمىتواند به كمال وجوديش برسد و بدين جهت در طول زندگى نيازمند دوستانى صميمى و دلسوز است. در حقيقت عاجز كسى است كه نتواند در طول زندگى براى خود دوستى باوفا و رفيقى همراه پيدا نمايد، و عاجزتر از اين شخص كسى است كه دوست مهربانى داشته باشد و به واسطه رفتار نامناسب خود او را از خويش دور كرده باشد. قابل ذكر است كه لازمه زندگى اجتماعى وجود دوستى امين، مهربان، دلسوز و باوفاست، نه اين كه انسان با هر فردى دست رفاقت داده و پس از گذشت مدتى وى چندين ضربه زيانآور به آدمى وارد سازد. آه كه چه بسيار كم هستند دوستان واقعى! آنها همچون مرواريد كمياب و نايابند.
در حقيقت يار يكدل كيمياست
چون صدف كمياب و چون دُر پربهاست
يكى از راههاى شناخت افراد و قضاوت درباره آنها ملاحظه دوستان آنهاست؛ چرا كه خصوصيات اخلاقى قابل سرايت به ديگران است، پس