«مسأله 3066» كسى كه زن خود را طلاق رجعى داده، حرام است او را در مدّت عدّه از خانهاى كه هنگام طلاق در آن خانه بوده بيرون كند، ولى در بعضى از موارد كه در كتابهاى مفصل گفته شده- مانند اين كه زن كار حرامى كه موجب حدّ است انجام دهد يا ناشزه باشد- بيرون كردن او اشكال ندارد و نيز حرام است زن براى كارهاى غيرلازم از آن خانه بيرون رود.
«مسأله 3067» اگر زن يا مرد در عدّه طلاق رجعى بميرد، ديگرى از او ارث مىبرد، ولى اگر در عدّه طلاق بائن- مانند طلاق خُلع يا مبارات- يكى از آنان بميرد، ديگرى از او ارث نمىبرد، مگر اين كه در عدّه طلاق «خلع» يا «مبارات» زن از بخشيدن مال يا مهريّه خود به شوهر برگردد و شوهر هم مطّلع شود و رجوع نمايد كه در اين صورت اگر يكى از آنان در زمان عدّه بميرد، ديگرى از او ارث مىبرد.
«مسأله 3068» هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد يا مثلًا شش ماه به او خرجى ندهد، اختيار طلاق با زن باشد، اين شرط باطل است ولى چنانچه شرط كند كه از طرف مرد وكيل باشد كه اگر مرد مسافر كند يا مثلًا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او خود را طلاق دهد، چنانچه پس از مسافرت مرد يا شش ماه خرجى ندادن خود را با رعايت احتياط طلاق دهد، صحيح است.
«مسأله 3069» اگر بچّهاى ديوانه شود و با حال ديوانگى بالغ گردد، پدر و جدّ پدرى او، اگر به مصلحتش باشد، مىتوانند زن او را طلاق بدهند.
«مسأله 3070» اگر پدر يا جدّ پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كنند، اگرچه مقدارى از زمان تكليف بچّه جزء مدّت صيغه باشد، مثلًا براى پسر چهارده ساله خود زنى را دو ساله صيغه كنند، بنابر احتياط نمىتوانند مدّت آن زن را ببخشند و همچنين نمىتوانند زن دائمى او را طلاق دهد.
«مسأله 3071» اگر از روى علاماتى كه در شرع معيّن شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگرى كه آنان را عادل نمىداند، نبايد آن زن را براى خود يا براى كس ديگرى عقد كند.