پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر ظاهراً با كراهت اذن دهند و معلوم باشد قلباً راضى هستند، عقد صحيح است.
ششم: توالى عرفى بين ايجاب و قبول وجود داشته باشد، يعنى عرفاً بين ايجاب و قبول فاصله زيادى نشود.
«مسأله 2825» اگر در عقد، يك حرف غلط خوانده شود كه معنا را عوض كند، عقد باطل است.
«مسأله 2826» كسى كه دستور زبان عربى را نمىداند، اگر قرائت او صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نمايد و قصد انشا نمايد، مىتواند عقد را بخواند.
«مسأله 2827» اگر زنى را براى مردى بدون اذن آنان عقد كنند و بعد زن و مرد بگويند: «به آن عقد راضى هستيم»، عقد صحيح است.
«مسأله 2828» اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند: «به آن عقد راضى هستيم»، عقد صحيح است، مگر اين كه زن و شوهر خود عقد را خوانده باشند و اجبار به حدّى باشد كه اصلًا قصد ازدواج نكرده باشند.
«مسأله 2829» پدر و جدّ پدرى مىتوانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه در حال ديوانگى بالغ شده است- در صورتى كه به مصلحت بچّه يا ديوانه باشد- همسر اختيار كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى كه براى او صورت دادهاند به مصلحت او بوده، نمىتواند آن را به هم بزند و اگر به مصلحت او نبوده، مىتواند آن را به هم بزند.
«مسأله 2830» اگر دختر باكرهاى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است- يعنى مصلحت خود را تشخيص مىدهد- بتواند زندگانى خود را به نحو مستقل اداره كند و قدرت تصميمگيرى صحيح در امور زندگى خود را داشته باشد و بيم آن كه فريب بخورد در ميان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج كند، احتياجى به اجازه پدر يا جدّ پدرى خود