تلف شود، ضامن است؛ ولى اگر براى آن كه مىخواهد بفهمد كسى كه مىگويد: «من وارث ميّت هستم» راست مىگويد يا نه يا ميّت وارث ديگرى نيز دارد يا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى نكند و مال تلف شود، ضامن نيست.
«مسأله 2663» اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد، كسى كه امانت را قبول كرده بايد مال را به همه ورثه بدهد يا به كسى بدهد كه همه آنان گرفتن مال را به او واگذار كردهاند؛ پس اگر بدون اجازه ديگران تمام مال را به يكى از ورثه بدهد، ضامن سهم ديگران است.
«مسأله 2664» اگر كسى كه امانت را قبول كرده بميرد يا ديوانه شود، وارث يا ولىّ او بايد هر چه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد، يا امانت را به او برساند.
«مسأله 2665» اگر امانتدار نشانههاى مرگ را در خود ببيند، چنانچه ممكن باشد بايد امانت را به صاحب آن يا وكيل او برساند و اگر ممكن نباشد، بايد آن را به حاكم شرع بدهد و چنانچه به حاكم شرع دسترسى نداشته باشد، بايد به گونهاى عمل نمايد كه جهت حفظ مال و رسيدن آن به صاحبش بهتر باشد.
«مسأله 2666» اگر امانتدار نشانههاى مرگ را در خود ببيند و به وظيفهاى كه در مسأله پيش گفته شد عمل نكند، چنانچه آن امانت از بين برود، بايد عوض آن را بدهد، اگرچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد و بيمارى او خوب شود يا بعد از مدّتى پشيمان شود و وصيّت كند.
«مسأله 2667» مالى كه رهن يا عاريه يا اجاره شده و يا به مضاربه گذاشته شده است، در دست طرف معامله امانت بوده و بايد در حفظ آن كوشا باشد.
«مسأله 2668» اگر مالى را سيل يا دزد ببرد و بعد به دست كسى بيفتد يا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و يا اشتباه در معامله و نظاير آن به دست كسى بيفتد، آن فرد بايد به نحو امانت از آن نگهدارى نمايد و آن را به دست مالك يا وكيل او برساند ويا به آنها اطّلاع دهد؛ همچنين است اگر كسى مال گمشدهاى را پيدا كند و يا مالى را كه در معرض تلف و نابودى است به دست آورد.