«مسأله 2088» اگر حاكم شرع جامعالشرايط حكم به گرفتن زكات نمايد، بر بدهكارانِ زكات واجب است زكات را به او بپردازند، هرچند مقلّد او نباشند و با رسيدن زكات به دست او، بر عهده بدهكاران چيزى نخواهد بود.
«مسأله 2089» اگر زكات را از خودِ مال كنار بگذارد، مىتواند در بقيّه آن تصرّف كند و اگر قيمت آن را كنار بگذارد، مىتواند در تمام مال تصرّف نمايد.
«مسأله 2090» انسان نمىتواند زكاتى را كه كنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى به جاى آن بگذارد.
«مسأله 2091» اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد، مثلًا گوسفندى كه براى زكات گذاشته برّه بياورد، مال مستحقّين زكات است.
«مسأله 2092» با عين مالى كه براى زكات كنار گذاشته، نمىتواند براى خودش تجارت كند و اگر با اجازه حاكم شرع براى مصلحتِ زكات تجارت كند، اشكال ندارد ولى نفع آن مال مستحقين زكات است.
«مسأله 2093» اگر پيش از آن كه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمىشود، ولى بعد از آن كه زكات بر او واجب شد، اگر چيزى كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى باشد، مىتواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2094» فقيرى كه مىداند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى را بابت زكات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن است؛ پس هنگامى كه زكات بر انسان واجب مىشود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مىتواند عوض چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2095» فقيرى كه نمىداند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمىتواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2096» مستحب است كه انسان زكات اموال خود را به نزديكان و