responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 349

«مسأله 1957» به صرف اين كه كسى بگويد: «سيّد هستم»، نمى‌توان به او خُمس داد، ولى اگر در شهر خودش مشهور به سيادت باشد به نحوى كه موجب وثوق و اطمينان شود، مى‌توان به او خُمس داد.

«مسأله 1958» مرد نمى‌تواند به همسر سيّده خود خمس بدهد كه زن آن را به مصرف مخارج خودش برساند؛ ولى اگر زن مخارجى داشته باشد كه به آن محتاج بوده ولى تأمين آن بر شوهر واجب نباشد، جايز است شوهر از بابت سهم سادات به زن تمليك كند تا زن به مصرف آن مخارج برساند.

«مسأله 1959» اگر مخارج سيّدى كه زوجه انسان نيست بر انسان واجب باشد، نمى‌تواند خوراك و پوشاك و ساير نفقات واجب او را از خُمس بدهد، ولى اگر مقدارى خُمس ملك او كند كه به مصرف ديگرى غير از آن مخارجى كه بر خُمس دهنده واجب است برساند، مانعى ندارد.

«مسأله 1960» به سيّد فقيرى كه مخارج او بر ديگرى واجب است و او نمى‌تواند مخارج آن سيّد را بدهد، مى‌توان خُمس داد.

«مسأله 1961» احتياط واجب آن است كه به يك سيّد فقير، بيشتر از مخارج يك سال او سهم سادات ندهند.

«مسأله 1962» اگر در شهر انسان، سيّد مستحقّى نباشد و احتمال نيز ندهد كه پيدا شود يا نگهدارى خُمس تا پيدا شدن مستحق ممكن نباشد، بايد خُمس را به شهر ديگرى ببرد و به مستحق برساند و احتياط آن است كه مخارج بردن آن را از خُمس برندارد، مگر اين كه حاكم شرعى انتقال خمس به شهر ديگر را از او بخواهد و اگر خُمس از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد، بايد عوض آن را بدهد و اگر كوتاهى نكرده باشد، چيزى بر او واجب نيست.

«مسأله 1963» هرگاه در شهر خودش مستحقى نباشد ولى احتمال دهد كه پيدا شود، اگرچه نگهدارى خُمس تا پيدا شدن مستحق ممكن باشد، مى‌تواند خُمس را به شهر ديگرى ببرد و چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكند و تلف شود، چيزى بر او واجب‌

نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 349
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست