مقدارى را كه از سرمايه كم شده، بردارد و اين مقدار مشمول خُمس نمىشود.
«مسأله 1898» اگر غير از سرمايه چيز ديگرى از مال او از بين برود، بنابر احتياط واجب نمىتواند از منفعتى كه به دست مىآورد آن چيز را تهيّه كند؛ ولى اگر در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد، مىتواند در بين سال از منافع كسب آن را تهيّه نمايد.
«مسأله 1899» كسى كه از درآمد سال خود به مردم قرض داده و در پايان سال از آنها طلبكار است، اگر طلب او با مطالبه دريافت شده و مانند نقد محسوب شود، بايد در پايان سال خُمس آن را بپردازد؛ ولى اگر هنوز وقت دريافت آن نرسيده باشد يا فعلًا وصول نشود، خُمس آن واجب نيست؛ امّا هنگامى كه وصول نمود، بايد بلافاصله خُمس آن را بدهد، مگر آن كه آن را در مؤونه لازم و فورى خود مصرف نمايد.
«مسأله 1900» كاسبى كه در طول سال به مردم نسيه داده است، اگر در آخر سال وقت وصول آن رسيده و قابل وصول بوده و مانند نقد باشد، بايد خُمس سود آن را پرداخت نمايد و چنانچه وقت وصول آن رسيده ولى قابل دريافت نيست، به محض دريافت بايد خمس سود آن را بدهد، مگر آن كه آن را در مؤونه لازم و فورى خود مصرف نمايد و در صورتى كه وقت وصول آن در سال بعد باشد، سود آن جزء درآمد سال بعد است.
«مسأله 1901» افرادى كه در ادارات دولتى يا مؤسّسات خصوصى كار مىكنند و معمولًا اداره، مقدارى از حقوق آنان را پسانداز مىكند تا هنگام بازنشستگى به تدريج به آنان پرداخت نمايد، پس از بازنشستگى هر مقدار كه در هر سال به آنان بدهند، جزء درآمد آن سال حساب مىشود و لازم نيست خُمس آن را فوراً پرداخت نمايند.
«مسأله 1902» اگر براى مخارج خود قرض كند، مىتواند در آخر سال مقدار قرض خود را از منفعتى كه در آن سال به دست آورده، كسر نمايد و خمس بقيّه منفعت را بدهد، حتّى اگر قرض خود را در آن سال نپردازد.
«مسأله 1903» اگر براى مخارج خود قرض كند و در آن سال قرض خود را نپردازد و از منفعت آن سال نيز آن را كسر نكند، مىتواند از منافع سالهاى بعد قرض خود را ادا نمايد.
«مسأله 1904» اگر براى زياد كردن مال يا خريدن ملكى كه به آن احتياج ندارد