اين سخن را در زمينهاى مزروعى بزرگ نگوييم و از آن استيحاش كنيم؟ مگر اين كه به نحوى در ميان اينها فرق قائل شويم.
2- مالكيت صنعتى
در كشورهاى صنعتى كه روابط اقتصادى داراى پيچيدگى خاصى است، مشكلات به صورت ديگرى خودنمايى مىكنند. هم زمين و مشتقات آن به دليل رشد فوقالعاده صنايع و تمركز جمعيتهاى انبوه، بسيار مورد توجه است و هم مالكيت ابزار توليد، به دليل مشكلاتى كه از نظر اجتماعى، اقتصادى و سياسى در طول قرون اخير به وجود آمدهاند به عنوان يك مسأله مهم اقتصادى جلب توجه مىكند.
با شروع انقلاب صنعتى در اروپا و شروع عصر اختراعات و ابداعات، چهره جوامع اروپايى به سرعت دگرگون شد و با بكارگيرى ماشين در فرايند توليد، امكان گردآورى سرمايههاى انبوه در بخش صنعت فراهم آمد؛ اين شيوه نوين توليد به نوبه خود مشكلات اجتماعى خاصى را پديد آورد. طبقه سرمايهدار كه مالكيت كارخانجات و كارگاههاى بىشمار آن روز و به عبارتى ماشين و ابزار توليد را داشتند و طبقه كارگر كه فقط از توانايى كاركردن براى امرار معاش برخوردار بودند از هم متمايز گشته و رو در روى هم قرار گرفتند. سرمايه داران سعى داشتند تا آنجا كه مىتوانند