خداشناسى پرسشى نمود، حضرت فرمود: هيچ مسافرت دريا كردهاى؟ عرض كرد: بلى، حضرت فرمود: تاكنون اتفاق افتاده است كه در بين امواج دريا با خطر طوفان مواجه شوى، نه كشتى بتواند تو را به ساحل برساند و نه شناگرى باشد كه دست تو را گرفته نجاتت دهد و رشتههاى اميدت يكى پس از ديگرى قطع گردد؟ عرض كرد: بلى، حضرت فرمود: آيا در اين وقت خود را در پناه كسى يافتهاى كه در اين بىپناهى پناه تو باشد و بتواند تو را از اين ورطه نجات دهد؟ عرض نمود: بلى، حضرت فرمود: اين همان خداست كه مىپرسى.[1] آرى اگر ريشه دين بر فطرت بشر استوار نبود و طبيعت انسانى چنين تقاضايى را نداشت حتى انبياء هم به هيچ وسيلهاى نمىتوانستند مسئله دين را بدينگونه عمومى و هميشگى كنند، چون هيچ عرضهاى بدون تقاضا نتيجه مطلوب ندارد و هيچ خلاف طبيعتى قابل دوام و بقا نمىباشد!