بشر را از محيط سلطه و نفوذ فكر دينى بيرون ببرد؛ و شاهد اين گفتههاى ما، در انقلاب كبير فرانسه و نهضت ضددينى تركيه و نظاير آنها به خوبى مشهود است.
آرى، چون فكر دينى مقتضاى فطرت و سرشت بشر است و از وجدان انسان كه قسمت مهم شخصيت او را تشكيل مىدهد سرچشمه مىگيرد ممكن نيست از بشر گرفته شود.
چنان كه «ارنست رينان» در كتاب خود كه در تاريخ اديان نوشته است مىگويد: «ممكن است هر پديدهاى از پديدههاى جهان و هر لذتى از لذائذ حيات و نعمتى از نعمتهاى زندگى يك روز متلاشى و نابود گردد، و ممكن است بشر روزى علم و صنعت بلكه نيروى عقل را از دست بدهد و لكن محال است عقيده دينى متلاشى شده، از بين برود».
راز اختلاف اديان
موضوعى كه بيش از هر چيز در تاريخ اديان جلب توجه مىكند مسئله اختلاف آنهاست؛ دين در هر عصرى بلكه در ميان هر ملت و قومى، به شكل مخصوصى جلوه كرده است؛ گاهى به صورت تثليث (قائل شدن به سه خدا) و گاهى به صورت ثنويت (دوگانه پرستى) و گاهى به شكلهاى نازلتر مثل پرستش مردگان، و عبادت سنگ و گل و نظاير آنها.