كشورها رشد گرفت و پيروانى پيدا كرد؛ يا از قبيل اين كه: آيا دين و دانش با هم تضاد دارند؟ و آيا منشأ دين زبونى و عجز بشر در مشكلات زندگى بوده است؟ و هر چه بشر گره مشكلات را با انگشت علم و صنعت باز كند به همان نسبت ارزش دين كاسته مىشود؟ و مانند اينها ...
چون عقيده شخص در اين مسائل هرچه باشد رابطه مستقيم با وضع زندگى او خواهد داشت، لازم است در مقام قضاوت تحقيق بيشترى شود، و چون بررسى اين مسائل احتياج شديدى به بيان ماهيت دين دارد ناچار پيش از همه چيز بايد بدان بپردازيم.
ماهيت دين
همه مىدانيم دين عبارت از داخل شدن در جمعيتهاى مذهبى و در ظاهر خود را به سلك پيروان يك آيين قرار دادن نيست؛ و نيز مىدانيم دين تنها يك سلسله مراسم و تشريفات ظاهرى كه اگر كسى آنها را بجا آورد به طور معجزهآسا از همه گمراهىها نجات بيابد نمىباشد؛ چنان كه مىدانيم دين تنها يك سلسله مطالب علمى و عرفانى هم نيست كه با خواندن و يادگرفتن آنها شخص متدين گردد، پس دين چيست؟
در شناسايى حقيقت دين نظريههاى مختلف از دانشمندان شرق و غرب نقل شده است، گذشته از اين كه در بيشتر آنها پيچيدگىها و