برابرى كند. اينكه قرآن مردم هر عصرى را به تحدى فرا مىخواند، نشان از اعتماد به نفس پيامبر مىباشد و اين كه اين كلامِ الهى است و هيچ كس را توان مقابله و معارضه با آن نيست: وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ.[1]
در ادامه با صراحت مىفرمايد كه لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ؛ اگر جن و انس دست به دست هم بدهند تا همانند قرآن را بياورند باز هم ناتوانند.
رابطه معجزه و نظام علّى و معلولى
اشكالى كه مطرح شده اين است كه قاعده كلى و قانون طبيعى علت و معلول بر هستى حكمفرماست كه با پذيرش معجزه از اين قاعده كلى تخطى شده و لازمهاش انكار نظام علت و معلولى است؟
پاسخ اين كه، در عالم هستى موجودات از لحاظ فلسفى به سه دسته تقسيممىشوند:
الف. واجب الوجود: موجوداتى كه وجود براى آنها ضرورى است، مانند ذات بارى تعالى كه واجب الوجود مىباشد؛
ب. ممتنع الوجود: چيزهايى مانند شريك براى خداوند، كه عقلًا وجود براى آنها محال است؛
ج. ممكن الوجود: ساير موجودات كه ممكن است ماهيت آنها وجود پيدا كند يا نه، لذا اگر ممكن الوجود بوجود آمد حادث