براى چه؟ ابوجهل گفت: براى اينكه به تو پرداخت كنند تا بتوانى با گفتار محمد معارضه كنى، وليد گفت: قريش مىداند كه من از ثروتمندان هستم، ابوجهل گفت: پس درمورد محمد مطلبى بگو كه معلوم شود منكر گفتار او هستى يا لااقل از گفتار او بدت مىآيد، وليد گفت: من چه بگويم، ميان شما مردى چون من وارد به اشعار نيست، من انواع قصيده و رجز و حتى اشعار منسوب به جنيان و پريان را مىدانم. به خدا سوگند گفتار او به هيچ يك از اشعار شبيه نيست، گفتارى كه مىگويد سخت شيرين است، گويى آن را با سحر پوشيدهاند، بالا و پايين كلامش پربار است و بر همه چيز برترى مىجويد و هيچ سخن بر آن برترى ندارد و همه چيز را فرو مىشكند. ابوجهل گفت مردم از تو خشنود نخواهند شد تا اينكه درباره او معارضه كنى و چيزى بگويى. گفت: راحتم بگذار تا بعد در اين باره بينديشم و چون انديشيد گفت: اين سحرى است كه سخت آموخته مىشود و از ديگران مىآموزد.[1]
3. اعجاز معنوى
از جمله وجوه اعجاز، معارف عالى و بلندى است كه قرآن بيان كرده است. براى درك معارف قرآن و اعجاز بودن آن توجه به آداب و رسوم قبل از اسلام بسيار ضرورى است. آن حضرت در ميان مردمى چشم به جهان