هستند و حال آن كه چنين چيزى را در غيرخداوند سراغ نداريم.
يا وقتى كه به خداوند مىگوييم: «رب البيت» يا به كعبه مىگوييم: «بيت الله» و به حرم مىگوييم: «حرمالله» به آن مفهومى نيست كه به فلان كس مىگوييم صاحب خانه و به خانه مىگوييم خانه فلان كس.
برخى لغات مانند «ليتَ» و «لعل» كه به خداوند نسبت داده مىشود، گفته شده است از معنى ترجّى و تمنّى تجريد شده است و هم چنين چون گفته مىشود لَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ[1]، با «لمّا يعلم زيد» فرق دارد.
اين مثالها كه گفته شد براى تقريب ذهن است وگرنه مطلب بالاتر از اينهاست.
زبان قرآن كدام است؟
اكنون با توجه به آنچه در توصيف زبانها آمد به بحث اصلى خود برگرديم و ببينيم آيا زبان قرآن يكى از اين زبانهاست يا قرآن زبانى مخصوص به خود دارد؟
حقيقت آن است كه قرآن زبان مخصوص به خود دارد و نمىتوان زبان قرآن را به طور كامل با يكى از زبانهاى ياد شده مقايسه كرد. درست است كه در هر قسمتى از قرآن نمودهايى از گرايشهاى عرفى، ادبى، علمى و رمزى يافت مىشود و اوصافى از