معجزات) در آنان جمع و حقّ ايشان است و بس، و در باره آنان وصيّت (رسول اكرم) وارث بردن (از آن وجود محترم) ثابت است (و ايشان به آن حضرت از هر جهت نزديكتر و سزاوارترند، و ليكن بعضى از اين امّت به وصيّت آن بزرگوار عمل نكرده ارث او را پايمال نموده تخم فساد را در روى زمين پاشيدند، و بحسب ظاهر) (16) در اين هنگام حقّ بسوى اهلش برگشته، بجائى كه از آن خارج شده بود منتقل گرديد (زيرا پيش از اين امارت و خلافت را غصب كرده سزاوار اين منصب را خانه نشين كرده بودند).
(3) (و من خطبة له (عليه السلام)) (و هي المعروفة بالشقشقية)
از خطبه هاى آن حضرت عليه السَّلام است كه آنرا خطبه شقشقيّه مى نامند
(در آخر اين خطبه حضرت با بن عبّاس فرموده: يا ابن عبّاس تلك شقشقة هدرت ثمَّ قرّت، شقشقه در لغت مانند شش گوسفند است كه شتر در وقت هيجان و نفس زدن آنرا از دهان بيرون مىآورد و در زير گلو صدا ميكند و در اوّلين مرتبه بيننده آنرا با زبان اشتباه مىنمايد، امير المؤمنين در جواب ابن عبّاس فرمود:
(در آخر اين خطبه حضرت با بن عبّاس فرموده: يا ابن عبّاس تلك شقشقة هدرت ثمَّ قرّت، شقشقه در لغت مانند شش گوسفند است كه شتر در وقت هيجان و نفس زدن آنرا از دهان بيرون مى آورد و در زير گلو صدا مي كند و در اوّلين مرتبه بيننده آنرا با زبان اشتباه مى نمايد، امير المؤمنين در جواب ابن عبّاس فرمود: