يا امير المؤمنين مروان با تو بيعت ميكند، حضرت او را رها كرده فرمود:
(1) آيا بعد از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ (و پس از آن در جنگ جمل شركت نمود) مرا به بيعت او حاجت نيست، زيرا دست دادن او براى بيعت مانند دست دادن يهودى است (كه بمكر و حيله و پيمان شكنى مشهور است) اگر بدست خود با من بيعت كند هر آينه باد برش مكر و حيله بكار برد (در پنهانى پيمان بشكند و وفاى بعهد ننمايد و بيعت خود را چون باد انگاشته رها كند. اين جمله را براى پستى مروان فرموده و باز در سرزنش او مىفرمايد:) (2) آگاه باشيد كه او را امارت و حكومتى خواهد بود.
(بسيار كوتاه) چون ليسيدن سگ بينى خود را (مدّت امارت و حكومت مروان تقريبا چهار ماه و ده روز بوده) (3) و او پدر چهار رئيس است (مراد از چهار رئيس فرزندان او بودند كه عبد الملك خليفه شد و عبد العزيز والى مصر و بشر والى عراق و محمّد والى جزيره گرديد، و آنها در مكر و حيله و گمراه كردن مردم مانند پدرشان بودند) و زود باشد كه مردم از مروان و فرزندان او روز سرخ را (قتل و غارت و انواع سختيها كه از ايشان صادر شد) دريابند (و بعضى گفتهاند مراد از چهار رئيس كه حضرت فرموده چهار پسر عبد الملك ابن مروان، يزيد و سليمان و وليد و هشام، هستند كه هر چهار بخلافت رسيدند).