(1) لشگر معاويه (با تصرّف شريعه فرات و منع شما از برداشتن آب) كارزار با شما را طالبند، پس شما يا بر ذلّت و خوارى اقرار كرده شجاعت و شرافت را از دست بدهيد (اظهار عجز و ناتوانى كرده از تشنگى بيچاره شده خود را به دشمن تسليم نمائيد) يا آنكه شمشيرهاتان را از خونها (ى ايشان) سيراب كنيد تا از آب سير آب شويد، (2) پس مرگ (حقيقىّ) در زندگانى شما است اگر مغلوب بشويد، و (حقيقت) زندگانى در مرگ شما است آنگاه كه (بر دشمن) غالب آئيد (مرگ با عزّت و شرافت بهتر است از زندگانى با ذلّت و خوارى) (3) آگاه باشيد كه معاويه عدّه قليلى از گمراهان و نادانان را بكار زار آورده (با اينكه لشگر معاويه زياد بوده ايشان را به عدّه قليلى تعبير فرموده، اشاره است باينكه بعلم جنگ آشنا نيستند) و حقيقت امر را (كه جنگ براى بدست آوردن سلطنت و رياست است) از آنان پنهان نموده (و خونخواهى عثمان را بهانه قرار داده) تا اينكه آنها گلوهاى خود را هدف (تيرهاى) مرگ قرار دادهاند (از روى نادانى و گمراهى براى كشته شدن آماده هستند).