از
كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقهفرقه شدند، هر گروهى به آنچه نزد
آنهاست، شادند».
ترديدى
نيست كه اين گونه شادىهاىِ ناشى از تعصّب حزبى و گروهى، خطا و ناروايند.
5-
3- 5. شادى فرمانروا به كيفر مجرم
يكى
از اقداماتى كه فرمانرواى جامعه اسلامى در جهت مبارزه با تبهكارى بايد انجام دهد،
كيفر (مجازات كردنِ) مجرمان و تبهكاران است؛ امّا بايد توجّه داشته باشد كه هميشه
كيفر دادن، موجب اصلاح مجرم نيست. گاه عفو نيز كارساز است.
فرمانرواى
حكيم و فرزانه مىداند كه كجا بايد عفو كند و كجا بايد كيفر دهد. او بر اساس حكمت،
مجرمان را عقوبت مىكند، نه براى انتقام و لذّت. لذا كيفر تبهكاران براى حاكمِ
حكيم، مسرّتآفرين نيست، و اين، نكته بسيار مهمى است كه امام على عليه السلام، در
منشور حكومت مصر، به مالك اشتر تذكر داده است:
لا
تَندَمَنَّ عَلى عَفوٍ، ولا تَبَجَّحَنَّ بِعُقوبَةٍ.[341]
از
گذشت و چشمپوشى پشيمان مشو و از مجازات كردن به خود نبال!
مجرم،
بيمار است، و فرمانروا، در واقع، پزشك ناهنجارىهاى اجتماعى.
همان
طور كه لذّت بردن طبيب از دادن دارو به بيمار و يا قطع عضو او، صحيح