دقت
در گونههاى نگارشى احاديث و گونهگونى آنها، نياز مخاطبان و تلاش عالمان شيعى در
سدههاى چهارم و پنجم را نشان مىدهد. حركت علمى اين دوران، ديرى نپاييد و با حمله
تركان سلجوقى به بغداد- كه باعث از ميان رفتن آل بويه شد-، كتابخانههاى بزرگ
بغداد، در آتش سوخت و بزرگان شيعه، از جمله شيخ طوسى، ناگزير به ترك بغداد و اقامت
در نجف اشرف- كه در آن روزگار، روستايى كوچك در جوار حرم امير مؤمنان (ع) بود-،
شدند.
اگر
چه شيخ طوسى توانست با جدّيت در تربيت علمى شاگردان خويش، حوزه علميه شيعه را در
كنار حرمِ امير مؤمنان (ع) تأسيس كند؛ امّا شكوفايى و رشد نگارشهاى حديثى، متوقّف
گرديد و تا مدّتى نسبتاً طولانى، فعّاليتهاى حديثى در محدودهاى بسيار اندك،
پيگيرى شد. به عبارتى، سدههاى ششم تا نهم هجرى، دوران ركود نسبى حديث شيعه بوده
است.
البته
اين ركود، به معناى يكسره كنار نهادنِ احاديث نيست؛ بلكه در اين مدّت مديد،
نگارشهاى تخصّصى در موضوعاتى مانند فقه، رجال و ادعيه، پديد آمد و دانشمندانى
مانند سيد ابن طاووس و علّامه حلّى، كتابهاى متعدّدى در بحث دعا، فقه و رجال، نوشتند.
همچنين ارزشيابى سندى و دقّت در بررسى احوال راويان حديث، از قرن هفتم، اهمّيت
بيشترى يافت كه تا امروز نيز «روش بررسى سندى» در ميان حديثپژوهان، جايگاهى در
خور دارد.
شرحنويسى
بر كتاب بىبديل نهج البلاغة نيز در اين دوره تاريخى رايج شد و شرحهاى مهمّى مانند
شرح ابن ميثم بَحرانى و شرح ابن ابى الحديد معتزلى، رهاورد همين دوران است. در اين
دوره، خاندانهاى دانشمندى مانند خاندان حلّى و ابن طاووس، نقش اساسى در پاسدارى
از ميراث حديثى شيعه داشتند و نويسندگان بزرگى از آنان به نگارش كتابهاى گوناگون
حديثى پرداختند و آثار گرانبهايى بر جاى نهادند.
علل
ركود فعّاليتهاى حديثپژوهى را در اين دوره، مىتوان چنين برشمرد: