جلوه ديگر هوشيارى، در ارتباطهاى سه جانبه است. من با شما و هر دو با
شخص سومى آشنا هستيم. يكى در اين ميان، از ديگرى سخنچينى مىكند و مىخواهد يكى
از سه نفر را از اين حلقه ارتباط، خارج سازد. هوشيارى در برخورد خردمندانه با
پديده زشت سخنچينى، ترسيمگر هوشيارى در ارتباط و دوستى و نيز موجب استمرار آن
است. سخنچين، ساحرى اغواگر است كه جامه پند و اندرز به تن مىكند و پرده سرّ و
حجاب تغافل را مىدرد و بذر دشمنى مىافشاند. از اين رو، به منظور مغلوب نشدن در
برابر اين شگرد شيطانى، خداوند در قرآن، ما را از پيروى هر سخنچينى، باز داشته
است؛ هر كه باشد! و پيشوايان ما نيز دستور تكذيب وراندن سخنچين را صادر كردهاند؛
خواه خبر راست آورده و يا خبر را هم خود ساختهباشد![424]
راهكار
پنجم: صداقت و وفادارى
در
زبان احاديث، صدق و صديق به هم آميختهاند و دوستى و محبّت، يادآور صفا و صميميتاند،
اگر چه كسانى هستند كه دم از دوستى مىزنند و به واقع، سوداى سود خود در سر دارند،[425]
اما اينان دوستان زبانىاند. دوستان قلبى و حقيقى، دل صاف و روشن خود را در دستان
بىفريب خود مىنهند و آن را نثار و ايثار مىكنند. اينان، نه دوست را فريب
مىدهند و نه پيمان مىشكنند.[426] اينان، در بازار دوستى، كالاى
بىعيب آوردهاند و از وسوسههاى شيطان، رهيده و خود را آزاد ساختهاند.
صداقت
در دوستى، درستى اين ادعاست كه ما دوست را نه براى منافع خود، كه براى خود او
مىخواهيم و نه براى بهرهگيرى، كه براى بهرهدهى. ارزش دوست نه به جزوه شب آزمون
است و نه به اندازه بهاى غذا و توپ فوتبال و كتاب داستان. قيمت دوست به اندازه
صداقت و صفا و راستى و درستى او و احترامش به محبّت و