responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 160

587. ابنُ شَهرآشوب‌ في وَصفِ صَلاةِ الإِمامِ زَينِ العابِدينَ عليه السلام‌: كانَ قائِمًا يُصَلّي، حَتّى وَقَفَ ابنُهُ مُحَمّدٌ عليه السلام و هُوَ طِفلٌ إلَى بِئرٍ في دارِهِ بِالمَدينَةِ بَعيدَةِ القَعرِ، فَسَقَطَ فيها، فَنَظَرَت إلَيهِ امُّهُ فَصَرَخَت و أقبَلَت نَحوَ البِئرِ تَضرِبُ بِنَفسِها حِذاءَ البِئرِ و تَستَغيثُ و تَقولُ: يَا ابنَ رَسولِ اللّهِ، غَرِقَ وَلَدُكَ مُحَمَّدٌ، و هُوَ لا يَنثَني عَن صَلاتِهِ، و هُوَ يَسمَعُ اضطِرابَ ابنِهِ في قَعرِ البِئرِ، فَلَمّا طالَ عَلَيها ذلِكَ قالَت حُزنًا عَلى وَلَدِها: ما أقسى قلوبَكُم يا آلَ بَيتِ رَسولِ اللّهِ، فَأَقبَلَ عَلى صَلاتِهِ و لَم يَخرُج عَنها إلّا عَن كَمالِها و إتمامِها، ثُمَّ أقبَلَ عَلَيها و جَلَس عَلى أرجاءِ البِئرِ و مَدَّ يَدَهُ إلى قَعرِها، و كانَت لا تُنالُ إلّا بِرِشاءٍ طَويلٍ، فَأَخرَجَ ابنَهُ مَحَمَّدًا عليه السلام عَلى يَدَيهِ يُناغي و يَضحَكُ لَم يَبتَلَّ لَهُ ثَوبٌ و لا جَسَدٌ بِالماءِ، فَقالَ: هاكِ يا ضَعيفَةَ اليَقينِ بِاللّهِ، فَضَحِكَت لِسَلامَةِ وَلَدِها، و بَكَت لِقَولِهِ: يا ضَعيفَةَ اليَقينِ بِاللّهِ، فَقالَ: لا تَثريبَ عَلَيكِ اليَومَ لَو عَلِمتِ أنّي كُنتُ بَينَ يَدَي جَبّارٍ لَو مِلتُ بِوَجهي عَنهُ لَمالَ بِوَجهِهِ عَنّي، أ فَمن يُرى راحِمًا بَعدَهُ‌[837].

راجع: الحديث 146.

7/ 38

صَلاةُ الإِمامِ مُحَمَّدِ بنِ عَليٍّ عليهما السلام‌

588. الإمام الصادق عليه السلام: كانَ أبي رضى الله عنه يُصَلّي في جَوفِ اللِّيلِ، فَيَسجُدُ السَّجدَةَ

فَيُطيلُ حَتّى نَقولَ: إنَّهُ راقِدٌ[838].

587. ابن شهرآشوب‌ در وصيف نماز امام سجاد عليه السلام‌: به نماز ايستاده بود كه پسر خردسالش محمّد به بالاى چاه عميق خانه‌اش در مدينه آمد و در آن افتاد. پس مادرش او را ديد. فرياد برآورد و به سوى چاه دويد. خود را در كنار چاه مى‌زد و كمك مى‌خواست و مى‌گفت: اى پسر پيامبر خدا، فرزندت محمّد غرق شد. ولى ايشان از نمازش منصرف نمى‌شد، حال آن كه صداى دست و پا زدن پسرش را در ته چاه مى‌شنيد. پس اين كار بر مادر گران آمد و از غم فرزند گفت: اى خاندان پيامبر خدا، چقدر سنگدل هستيد! پس امام به نماز توجه داشت و جز با اتمام و تكميل آن بيرون نيامد. سپس به مادر فرزند رو آورد و بر كناره چاه نشست و دستش را تا ته چاه برد، حال آنكه جز با ريسمانى دراز به آن نمى‌رسيد. پس پسرش محمّد را بيرون آورد در حالى كه او را در دست گرفته بود و با او خوش مى‌گفت و مى‌خنديد و نه جامهاش تر شده بود و نه تنش. پس فرمود: بگير، اى سست يقين به خدا. پس مادر از سلامتى فرزندش خندان و از گفته امام: اى سست يقين به خدا، گريان شد. امام فرمود: اكنون سرزنشى بر تو نيست، اگر مى‌دانستى كه من در پيشگاه خداوند جبارم كه اگر رو بر مى‌گرداندم او نيز از من رو مى‌گرداند (آن حرف را نمى‌گفتى)، آيا پس از او، كسى يافت مى‌شود كه رحم آورد[839]؟

7/ 38 نماز امام محمّد باقر عليه السلام‌

588. امام صادق عليه السلام: پدرم عليه السلام در دل شب نماز مى‌گزارد و چنان سجده‌اش را

طول مى‌داد، كه مى‌گفتيم: خفته است.


[837] المناقب لابن شهرآشوب: 4/ 135 نقلًا عن كتاب الأنوار، الدمعة الساكبة: 6/ 63، الهداية الكبرى: 215 نحوه.

[838] قرب الإسناد: 5/ 15 عن مسعدة بن صدقة.

[839] نمونه اين كرامتها از خادمان اهل بيت عليهم السلام نيز ديده شده است تا چه رسد به نفوس قدسى خود ايشان.

نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 160
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست