responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صدیق و صدیقه کیانند؟ نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 199
وَآتَيْنَاهُ الْحُکمَ صَبِيّاًO ؛[380] 

و به او (يحيى) در دوران صباوَت حکم داديم .

وَبَرَّاً بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَکن جَبَّاراً عَصِيّاً ؛[381] 

و (يحيى) نسبت به پدر و مادرش نيک رفتار بود ، و خودخواهى و زورگويى نداشت .

وَسَيِّداً وَحَصُوراً وَنَبِيّاً مِنَ الصَّالِحِينَ ؛[382] 

و (يحيى) بزرگوار و خويشتنْ دار و پاک دامن بود ، و پيامبرى از صالحان .

روايت است که زکريا فرزندش يحيى را ديد که مىگريد ، به او گفت : پسرم ، اين چه حالت است ؟ يحيى پاسخ داد : به من خبر دادى که جبرئيل تو را آگاه ساخت که ميان بهشت و دوزخ بيابانى از آتش است که حرارت و سوزندگى‌اش را جز اشک خاموش نمى‌سازد .[383] 


[380] . سوره مريم (19) آيه 12 -

[381] . سوره مريم (19) آيه 14 -

[382] . سوره آل عمران (3) آيه 39 -

[383] . اين حديث آن گونه که در متن آمده است در مأخذى يافت نشد ، ليکن در بحار الأنوار 14 : 165 (ذيل حديث 4) آمده است :

يا بُنَيَّ ما يدعوک إلى هذا ؟ إنّما سألتُ ربّي أَنْ يَهَبَک لي لتقرَّ بک عيني ! قال : أنتَ أمرتني بذلک يا أبة ! قال : ومتى ذلک يا بنيَّ ؟ قال : ألستَ القائل إنّ بينَ الجنّة والنار لَعَقَبَة لا يجوزها إلّا البَکاؤون من خشية الله ؟ ؛

زکريا گفت : اى فرزند ، چه تو را به اين حال فراخواند ؟ من از پروردگارم خواستم به من فرزندى دهد که مايه چشم روشنى ام شود ! يحيى گفت : اى پدر ، تو مرا به اين کار واداشتى ؟ زکريا پرسيد : فرزندم ، چه وقت اين کار را کردم ؟ يحيى گفت : مگر تو نمى گويى که ميان بهشت و دوزخ گردنه اى است که از آن نمى گذرد مگر آنان که از خَشيت (و بيم و ترس) خدا بسيار بگريند ؟! (م)

نام کتاب : صدیق و صدیقه کیانند؟ نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 199
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست