responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 339

گشت كه صحابه در تعامل با آنان در پيش گرفتند . خلفا اين ترفند را حس كردند و به تهديد اين گونه كسان پرداختند .

در تاريخ دمشق و حياة الصحابة آمده است :

سعيد بن سفيان مسئله‌ای را از عثمان پرسيد ، عثمان گفت : آيا از كس ديگر ـ پيش از من ـ آن را پرسيده اي؟

گفت : نه .

عثمان گفت : اگر از اَحَدي پيش از من آن را استفتا كرده باشي و فتواي او بر خلاف فتواي من باشد ، گردنت را می‌زنم .[702] 

خواننده را با اين سخن ـ بي آنكه تعليقي بر آن بزنيم ـ وامي‌گذاريم .

دنباله‌روی از عُمَر در تعليل منع تدوين

دوستداران خليفه ـ به طور گسترده ـ به نقل تعليل‌های عمر در منع از تدوين ، پرداختند . تعليل‌های ديگران (صحابياني كه از تدوين نهي می‌كردند) با تعليل‌های عُمَر هماهنگ گشت . اين امر ، نمايانگر آن است كه خليفه و يارانِ وي ، پشت پرده اين حقيقتِ سياسي قرار داشتند .

عمر ـ از بيم اختلاط سنّت با قرآن ـ به ترك تدوين فراخواند يا اين توجيه را مطرح ساخت كه مردم به حديث گرايش می‌يابند و قرآن را وامي گذارند! عين همين تعليل را در حديث ابو هُرَيره می‌يابيم و در آنچه از ابن مسعود و ابو سعيد و ابو موسي اشعري ، حكايت شده است .

عبدالرَّحمان بن زيد بن اَسلم ، از پدرش ، از عطاء بن يَسار ، از ابو هُرَيْرَه روايت می‌كند كه گفت :


[702]. تاريخ دمشق 1: 248؛ تهذيب تاريخ دمشق 1: 54 (متن از اين مأخذ است)؛ حياة الصحابـه 2: 390 ـ 391.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست