امام صادق 1 سببِ روی آوردن ابوبكر و عمر (و دنباله روان
آن دو را) به رأي و قياس بيان میفرماید ، و در
اين راستا رواياتِ چندي از آن حضرت رسيده است .
قاضي نعمان (محمّد بن منصور تميمي مغربي) قاضي مصر ،
حكايت میكند كه : شخصي از امام صادق پرسيد : اي فرزند رسول خدا ، اختلاف در قضايا و احكام [حلال و حرام ها] از
كجا در ميانِ اين امّت پديد آمد ، در حالي كه دين و پيامبرشان يكي است؟
امام 1 فرمود : آيا آنان در زمان حيات
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با هم اختلاف داشتند؟
گفت : نه ، چگونه اختلاف امكان داشت در حالي كه آنچه را نمیدانستند و در آن
اختلاف میيافتند ، به آن حضرت عرضه میداشتند!
امام 1 فرمود :
و همچنين اگر كسي را به جای
پیامبر مینشاندند كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم امرشان
كرد كه بعد از آن حضرت احكام را از او بگيرند ،
اختلاف پيدا نمیكردند! ليكن كسي را جانشین كردند كه همه آنچه
را بر او درمیآمد نمیدانست و آن را از صحابه میپرسيد ، پاسخ صحابه مختلف بود و همين امر ، سببِ اختلاف شد .
اگر سؤال از يك نفر میشد و مرجع ، یک شخص میبود ـ چنان كه در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اين گونه بود ـ اختلاف رخ
نمیداد .[481]
در
تفسير عيّاشي ـ در حديثی طولاني ـ آمده است :
اين مُدَّعيان پنداشتند كه فقيه و عالماند ، و همه علم و فقه در دين را (آنچه را نياز امّت است و به درستي از
رسول خدا میباشد) میدانند! در حالي كه چنين نيست ؛ آنچه را پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میدانست ،