بعضي نهي عُمَر را از نقل و تدوين حديث ، اين گونه توجيه كرده اند :
اينکه عُمَر میخواست روايت
از پيامبر محدود شود ، از سر احتياط و به خاطر بيم از انتشارِ روايات نادرست بود تا سنّت در
امان بماند . فرمان عُمَر كساني را كه حديثشان بر پايه ای محکم ،
استوار بود و فهم دقيقی نسبت به حديث و حکم آن داشتند ، در
برنميگرفت .[372]
چنين سخنانی ، هر
هوشمندی را به شگفتی وا میدارد ،
چراكه اينجا جاي احتياط نيست . مُحدِّث اگر مورد اعتماد و راست گو باشد ، منع وي از تحديث و احتياط در آن معنا ندارد ؛ به
ويژه اينكه درباره بعضي از راويان از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم سخناني رسيده باشد كه بر ارجمندي و راست گوييشان دلالت كند .
احتياط در اين بود كه عُمَر اَمثال اينان
را بر حديث گويی (و نقل آنچه از پيامبر شنيدهاند و دريافت كردهاند) تشويق
میكرد تا بخشي از سنّت پيامبر براي مردم ناشناخته نماند و مسلمانان در
گرداب جهل به احكام گرفتار نشوند .
امّا احتياط به معناي احتمال خطاي راوي
يا سهو يا نسيانِ او . . . در خودِ كلام خليفه نيز جريان دارد ، و
نمیتواند ديگران را به كاري ملزم سازد و خود را استثنا كند .
در شگفتيم از كساني كه میپندارند
«نهي عُمَر كساني را كه احادیث
استوار را بر زبان میآوردند و فقه حدیث و حکمِ آن را میدانستند» شامل نمیشد ، با
اينكه عُمَر ابوذر و ابن مسعود و ابو مسعود انصاري و ابو درداء