اي مردم ، اين چه سخني است
كه از بعضتان درباره فرماندهی اُسامه به من میرسد! اگر به اين
كارم اعتراض میکنيد [جاي شگفتي نيست ، چرا که]
پيش از اين نيز اعطای فرماندهی به پدرش را زير سؤال برديد .
پس روشن شد كه در عصر پيامبر دو رويکرد
وجود داشت :
1 - يك خط مشي ، مصلحت سنجی را روا میشمرد و در برابر سخنِ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به
رأی و نظر خود عمل میکرد و تسليم فرمايشات آن حضرت نبود ، وحتی بر فعلِ پيامبر اعتراض میكرد وبا وجود راهکار صريح
شرعی ، باز در پی شناسايی مصلحت خويش بود که در بسياری از
وقايع پيش گفته ، ملاحظه گرديد .
2 - در اين ميان ، مردانی بودند که تسليم فرمايشات پيامبر بودند وبه خوابيدن در بستر
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تن میدادند تا با
ايثار جانِ خود ، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را از خطر برهانند .
البته معلوم گرديد که عُمَر و ابوبکر از
روندگان طريق خودرأيی و اجتهاد [در مقابل نص] بودند .
تحليل و نتيجه گيری
عُمَر ، سببِ نهي خود را از تدوين حديث (كه برخاسته از گرايش عدم تعبّد محض بود) دو
چيز عنوان كرد :
الف) اثر پذيري از يهود و نصارا ؛
ب) بيم ترك قرآن و برگرفتن اَقوالِ پيامبر .
ليكن ابن حَزْم بعيد میداند كه
نهي عُمَر به سنّت نبوي تعلُّق يابد و نهي او را بر اَخباري حمل میكند كه از
امّتهای پيشين نقل میشد ، وي میگويد :