در راستاي بحثِ منع تدوين ، شناخت ديدگاه ابوبكر و
عُمَر مهم است (اينكه آيا این دو ، از
هواداران روش تعبد محض بودند يا از اصحاب رأي و اجتهاد) تا بتوانيم ايده خود را در
پرتو آن ترسيم كنيم . هرچند پرداختن به چنين بحثهایی را دوست نمیداريم چراكه بيم برانگيخته شدن فرقه گرايی وجود
دارد ، ليكن اين بررسي و پژوهش ما را بر اين موضوع وامي دارد ؛ زيرا ترك آن به منزله كتمان بعضي از حقايق و پرده افكني بر آنهاست و دست نيافتن بر سببِ حقيقيای كه در وراي منع
تحديث و تدوين نهفته میباشد ، بلكه حجم انبوهي از نگرشها و عقايد پديد میآيد و آزادانديشي در
ابراز نظريهها و اَسباب از بين میرود .
بنابراين ، گرچه
اين بحث با موقعيت ابوبكر و عُمَر و بعضي از صحابه ارتباط میيابد ، ليكن چارهای جز مطرح كردن آن نيست .
بعضي از متون در اين زمينه چنيناند :
داستان مرد عابد
اين قصه را ابو سعيد خُدري و اَنس بن
مالك و جابر بن عبدالله اَنصاري و ديگر بزرگان صحابه روايت كردهاند .
اَنس گويد :
پيش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مردي سخن به ميان آمد كه در عبادت بسيار كوشا و
موفق است .
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود : اين شخص را نمیشناسم!
گفتند : وصفِ
او چنين و چنان است!
فرمود :
نمیشناسم!
در اين هنگام مردي آشكار شد ، گفتند : اي رسول خدا ، اين همان شخص است!
فرمود : او
را نمیشناختم! اين ، نخستين پيرو شيطان است كه در امّتم میبينم ، به
يقين ، بخشی از شيطان در او هست!