در حالی بر چاپ سوم این
کتاب مقدمه مینویسم که از روی آوری پژوهشگران و فضلا و
علما بر آن ، مسرورم . انتشارات دار الغدیر تجدید چاپ آن را خواستار شد و
مؤسسه انصاریان از من خواست اجازه دهم کتاب به زبانِ
انگلیسی ترجمه شود . تقارن این دو درخواست با هم مرا واداشت بار دیگر کتاب منعِ
تدوین حدیث را ـ که چند سال پیش نگاشته بودم ـ از نظر بگذرانم و
به اصلاحاتی در آن دست یازم .
سعی کردم ملاحظاتم بر کتاب ، چارچوب کلی کتاب و روش و ایده مطرح شده در آن را
تغییر ندهد . در این راستا بعضی از عباراتِ آن را آراستم و برخی از
مستندات را افزودم و برخی را حذف کردم و به تقدیم و تأخیر
بعضی از جملهها پرداختم و افکاری را که حس کردم ممکن است برای
دستهای از خوانندگان پیچیده به نظر آیند ، روشن ساختم و این چنین ، کتاب
آراستگی و امتیازات ویژه یافت .
تا جایی که من سراغ دارم
این پژوهش در نوعِ خود پیشینه ندارد ؛
زیرا ربط دادن ماجرای منع تدوین حدیث به تاریخ
اسلام (و اختلافاتی که پس از آن پدید آمد) و تمرکز بر اصول
اعتقادی و زیر ساختهای افکار میراثی مسلمانان و
چگونگی تأسیس اصول در شریعت و اختلاف نگرشها ، همراه با تفسیر فکری و اعتقادی و اجتماعی
رویدادها قضیه منع تدوین حدیث را از بوته
یک بحث علمی و تخصصی خشک به عرصه یک بحث
استراتژی زنده در شریعت و حیات ،
درآورد .