آنجا كه گفته اند : «ما نراه إلاّ عبدَ آل محمّد» (او را جز بنده
آل محمّد نمیدانيم) و بر لزوم صلوات بر آل
محمّد در نماز معتقد است (و شواهد ديگر) با تحليلي كه دربارهاش گفتهاند ، هماهنگي ندارد . خبرِ رسيده از او باید بر تقيه و مصلحت و . . . حمل شود .
بنابراين ، ما
قول هفتم را به كلي انكار نمیكنيم و در عين حال ، آن
را به طور مطلق صحيح نمیدانيم و سبب اساسي را منحصر در آن نمیانگاريم ، بلكه آن را نزديک به صواب وبيانگر بخشی از انگيزه منع
میشماريم .
اكنون زمانِ بحث از سببِ واقعي
جلوگيری ابوبکر و عُمَر
از تدوين حديث است [در اين راستا] بايد دريابيم چرا خلفا مردم را به قرآن ارجاع
میدادند؟
ابوبكر میگفت : «بَيينَنا وَبَيْنَكم كتابُ الله»[247] (ميانِ ما و شما كتاب خدا هست) و عُمَر میگفت : «حَسْبُنا كتابُ الله»[248] (قرآن ما را بسنده است) و «ليس بعدَ كتاب
الله شيءٌ» (وراي كتاب خدا چيزي نيست) و . . .
عواملی كه گذشت ، توجيهاتياند كه ابوبكر و
عُمَر و بعضي از نويسندگان ،
خاورشناسان ، مسلمانان شيعه و سنّي ـ از گذشتههای دور تا زمان حاضر ـ آوردهاند ، الآن به آخرين عامل میپردازيم ، اميد
است كه به دليلِ واقعي اين كار دست يابيم .