خطری برای اسلام و آیین توحید بودند و پیوسته با مشرکان در براندازی حکومت نو بنیاد اسلامی همکاری میکردند. بدین دلیل پیامبر ناچار بود، با آنان نبرد کند و همه آنها را خلع سلاح کند تا زیر حکومت اسلامی، با کمال آزادی به امور کشاورزی و اقامه شعائر مذهبی خود بپردازند. در غیر این صورت، زندگی برای مسلمانان مشکل بود و پیشرفت آیین اسلام متوقف میشد. اگر پیامبر از یهودیان جزیه گرفت، برای این بود که آنان از امنیت حکومت اسلامی بهرهمند بودند و حفظ جان و مال آنها برای مسلمانان لازم بود و طبق محاسبات دقیق، مقدار مالیاتی که هر مسلمان موظف بود به حکومت اسلامی بپردازد، بیشتر از جزیهای بود که دولت اسلام از ملتهای یهود و نصاری میگرفت. مسلمانان باید خمس و زکات بدهند و گاهی از اصل اموال خود نیازمندیهای دولت اسلامی را برطرف سازند دو در برابر آن یهود و مسیحیانی که زیر لوای اسلام زندگی میکنند و از حقوق فردی و اجتماعی بهرهمند میشوند، باید در برابر این حقوق مانند سایر مسلمانان مبلغی تحت عنوان جزیه بپردازند گفتنی است که حساب «جزیه» اسلامی از «باج گرفتن» جدا است. نمایندهای که هر سال از طرف پیامبر برای ارزیابی محصول خیبر و تنصیف آن معین میشد، فردی ارزنده و دادگر بود که عدالت و دادگستری او یهود را به شگفتی وامیداشت این شخص «عبد اللّه رواحه» بود که بعدها در جنگ «موته» کشته شد. او سهمیه مسلمانان را از محصول خیبر تخمین زد؛ گاهی یهود تصور میکردند که وی در حدس خود اشتباه کرده و زیاد تخمین زده است، لذا او در پاسخ آنها میگفت: من حاضرم قیمت تعیین شده را به شما بپردازم و باقی مانده، مال مسلمانان باشد. یهود در برابر این دادگری میگفتند: «بهذا قامت السّماوات و الارض؛ در سایه این گونه عدل و داد، آسمانها و زمین استوار شده است.» [1] [1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 345 و فروع کافی، ج 1، ص 405.