نخلها قرار گرفته بود. در نتیجه، ستاد جنگ به آنجا انتقال یافت و در طول مدت تسخیر خیبر، هر روز افسران و پیامبر از آنجا به جانب دژها میآمدند و شبانگاه به ستاد ارتش بازمیگشتند. [1] درباره جزئیات نبرد «خیبر» نمیتوان نظر قاطع ابراز کرد، ولی از مجموع کتابهای تاریخ و سیره چنین استفاده میشود که سربازان اسلام دژها را یک یک محاصره میکردند و میکوشیدند که ارتباط قلعه محاصره شده را از دژهای دیگر قطع کنند و پس از گشودن آن، به محاصره قلعه دیگر میپرداختند. دژهایی که با یکدیگر ارتباط زیرزمینی داشتند و یا رزمندگان و دلاوران آنها به دفاع سرسختانه برمیخواستند، گشودنشان به کندی صورت میگرفت، ولی دژهایی که رعب و ترس بر فرماندهانشان مستولی گشته و یا روابط آنان با خارج به کلی بریده شده بود؛ تسلط بر آنها به آسانی انجام میگرفت و قتل و خونریزی کمتر اتّفاق میافتاد و کار به سرعت پیش میرفت. به عقیده گروهی از تاریخنویسان، نخستین قلعهای که از خیبر، پس از رنجهای فراوان، به دست ارتش اسلام افتاد دژ «ناعم» بود. گشودن این دژ به قیمت کشته شدن یکی از سرداران بزرگ اسلام، به نام «محمود بن مسلمه انصاری» و زخمی شدن پنجاه تن از سربازان اسلام تمام شد. افسر مزبور با سنگ بزرگی که از بالا پرتاب کرده بودند کشته شد همان لحظه جان سپرد و بنا به نقل ابن اثیر در اسد الغابه [2] پس از سه روز جان سپرد و پنجاه سرباز زخمی برای پانسمان به محلی که در لشکرگاه برای این کار اختصاص داده شده بود، انتقال یافتند و همگی پانسمان شدند. [3] همچنین دستهای از زنان «بنی الغفار» که با اجازه پیامبر به خیبر آمده بودند، در یاری مسلمانان و پانسمان مجروحان و سایر خدمتهایی که برای زنان در اردوگاه مشروع بود، فداکاری و [1]. سیره حلبی، ج 3، ص 39. [2]. اسد الغابه، ج 4، ص 334. [3]. سیره حلبی، ج 3، ص 40.