سهیل شود، ولی پیامبر با در نظر گرفتن یک رشته مصالح عالی خواسته سهیل را پذیرفت و به علی علیه السّلام دستور داد که لفظ «رسول اللّه» را پاک کند. در این لحظه علی علیه السّلام با کمال ادب عرض کرد: مرا یارای چنین جسارت نیست که رسالت و نبوت تو را از پهلوی نام مبارکت محو کنم. پیامبر از علی خواست که انگشت او را روی آن بگذارد تا او شخصا آن را پاک کند و علی علیه السّلام انگشت پیامبر را روی آن لفظ گذاشت و پیامبر لقب «رسول اللّه» را پاک کرد. [1] گذشتی که رهبر عالی قدر اسلام، در تنظیم این پیمان از خود نشان داد در تمام جهان بیسابقه بود، زیرا او در گرو افکار مادی و احساسات نفسانی نبود و میدانست که واقعیات و حقایق، با نوشتن و پاک کردن عوض نمیشود. از این رو برای حفظ پایههای صلح در برابر تمام سختگیریهای سهیل، از راه مسالمت وارد شد و گفتار او را پذیرفت.
تکرار تاریخ
نخستین شاگرد ممتاز مکتب پیامبر، علی علیه السّلام با همین گرفتاری رو به رو شد. از این رو، نسخه دوم نفس نبوی، در مراحل زیادی با هم تطابق پیدا کرد. در آن لحظه که امیر مؤمنان از پاک کردن لفظ «رسول اللّه» امتناع ورزید، پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلّم رو به علی کرد و از آینده پسر عم خود علی که کاملا با وضع پیامبر مشابه بود، چنین گزارش داد: علی! فرزندان این گروه تو را به چنین امری دعوت میکنند و تو با کمال مظلومیت به چنین کاری تن میدهی. [2] این مطلب در خاطره علی علیه السّلام باقی بود تا اینکه جریان جنگ صفین پیش آمد و
[1]. مفید، الارشاد، ص 60، اعلام الوری، 106 و بحار الانوار، ج 20، ص 368، طبری در این قسمت دچار اشتباه شده و نوشته است که: خود پیامبر، نام خود را نوشت و ما در این قسمت به طور گسترده در کتاب مکتب وحی سخن گفتهایم. [2]. الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 138 و بحار الانوار، ج 20، ص 353.